۱۳۹۲ فروردین ۱۰, شنبه

برخی از سخنان محمدرضا شاه که واقعا به دل می شینه و ما نسل دومی های انقلاب لمسشون کردیم



برخی از سخنان محمدرضا شاه که واقعا به دل می شینه و ما نسل دومی های انقلاب لمسشون کردیم





پدرم ویرانه ای را از قاجار تحویل گرفت و تمام سعی خودر را جهت آباد کرن ایران کرد و من نیز ادامه دهنده راه او بودم تا وجب .
به وجب ایران آباد شود اما گروهی فکر می کردند که باید در 24 ساعت همه جا گلستان شود.
روزی که پدرم از ایران می رفت به من گفت که مردم ناسپاس هستند اما تو بعنوان پادشاه سرزمین ایران باید در مقابل تاریخ پاسخگو باشی، پس به گونه ای عمل کن تا مردم به نیکی از تو یاد کنند و من فکر می کنم با گذشت زمان همه چیز روشن خواهد شد.
دلار 2550 تومن تازه رسمی اش
بیکاری
تورم
بی تفاوتی مسئولین به وضع مردم
خرافات و چرندیاتی که به خامنه ای معتاد نسبت می دن
سانسور شدید هر گونه خبر و اعتراض
سرکوب سیاسی
فساد اخلاقی و اجتماعی
 فساد اقتصادی و اختلاسی که یکی پس از دیگری داره از تنبون این رژیم و دارودسته اش بیرون میریزه
از زلزله زدگان آذربایجان چه خبر؟ 2 ماهه قراربود اونجارو آباد کنند!
اعدام و زندان مردم
اعتیاد
فساد دینی
.....
همه و همه چی رو داریم لمس می کنیم
اونائیکه که 57 شورش کردند دِ بیان و جوابگو باشند 
متاسفانه هنوز خیلی ها باورشون نشده و حتی نمی خوان باور کنند چه بر سرمون اومده، تازه اول راه بدبختی ها هستیم ای اغتشاشیدم به روح اون ملعون خمینی پلید و دارودسته اش 
اغتشاشیدم به روح خامنه ای و دارو دسته اش

۱۳۹۲ فروردین ۹, جمعه

هستند کسانی‌ که امروز به من می‌‌گویند باید حکومت نظامی را در نهایت شدت به اجرا در می‌‌آوردم


اونایی که دوستش دارن و دلشون براش تنگ شده لایک
اونایی که عاشقش هستن علاوه بر لایک اشتراک 
مزدورا و ساندیس خورها هم میتونن بر ضدش کامنت بزارن ;)

هستند کسانی‌ که امروز به من می‌‌گویند باید حکومت نظامی را در نهایت شدت به اجرا در می‌‌آوردم.تردیدی نیست با استفاده از وسایلی‌ که در اختیار داشتم می‌‌توانستم نظم را برقرار سازم،ولی‌ به چه قیمتی؟
به من می‌‌گویند بهای برقراری نظم برای کشورم بمراتب کمتر از این هرج و مرج خونینی که اکنون حکمفرماست تمام می‌‌شد.در پاسخ فقط می‌‌توانم بگویم پس از وقوع هر واقعه ایفا نقش به صورت یک پیشگو خیلی‌ آسان است.پادشاه نمی‌‌تواند با ریختن خون هم میهنانش تخت و تاج خویش را نگه دارد.دیکتاتور به چنین چیزی قادر است ،زیرا تحت لوای ایدئولوژی عمل می‌کند و به نظر او به هر قیمتی که ممکن است باید پیروز شد.ولی‌ پادشاه دیکتاتور نیست.میان شاه و مردمانش پیوندی بر قرار است که او نمیتواند زیر پا بگذرد.دیکتاتور چیزی ندارد که به جانشین بسپارد،کشور من در آن موقع چون به سطح میانی‌ از فرهنگ و سنت و کشاورزی و تکنولوژی رسیده بود،اوضاع سیاسی خاصی‌ را در نظر می‌‌گرفتم که پسرم در زنده بودن من تخت و تاج را از من تحویل خواهد گرفت.
کتاب پاسخ به تاریخ
نوشته محمد رضا شاه پهلوی
هستند کسانی‌ که امروز به من می‌‌گویند باید حکومت نظامی را در نهایت شدت به اجرا در می‌‌آوردم.تردیدی نیست با استفاده از وسایلی‌ که در اختیار داشتم می‌‌توانستم نظم را برقرار سازم،ولی‌ به چه قیمتی؟
به من می‌‌گویند بهای برقراری نظم برای کشورم بمراتب کمتر از این هرج و مرج خونینی که اکنون حکمفرماست تمام می‌‌شد.در پاسخ فقط می‌‌توانم بگویم پس از وقوع هر واقعه ایفا نقش به صورت یک پیشگو خیلی‌ آسان است.پادشاه نمی‌‌تواند با ریختن خون هم میهنانش تخت و تاج خویش را نگه دارد.دیکتاتور به چنین چیزی قادر است ،زیرا تحت لوای ایدئولوژی عمل می‌کند و به نظر او به هر قیمتی که ممکن است باید پیروز شد.ولی‌ پادشاه دیکتاتور نیست.میان شاه و مردمانش پیوندی بر قرار است که او نمیتواند زیر پا بگذرد.دیکتاتور چیزی ندارد که به جانشین بسپارد،کشور من در آن موقع چون به سطح میانی‌ از فرهنگ و سنت و کشاورزی و تکنولوژی رسیده بود،اوضاع سیاسی خاصی‌ را در نظر می‌‌گرفتم که پسرم در زنده بودن من تخت و تاج را از من تحویل خواهد گرفت.
کتاب پاسخ به تاریخ
نوشته محمد رضا شاه پهلوی

    برای نجات فرزندانتان از ابله و وبا و بیماری ، حکم میکنم .....


    برای نجات فرزندانتان از ابله و وبا و بیماری ، حکم میکنم .....

برای زدودن جهل و خرافات و بیسوادی ، حکم میکنم .....

برای رساندن ایران به جایگاه شایسته اش در جهان ، حکم میکنم .....

برای آسایش و پیشرفت و رفاه همه ایرانیان ، حکم میکنم .....

برای باسواد شدن و دستیابی به دانش و بینش ، حکم میکنم .....

مرا دیکتاتور بنامید ، باز هم حکم میکنم .....

برای نجات جان شما از دست راهزنان و دزدان ، حکم میکنم .....

برای نجات ایران از تجزیه و برای یکپارچگی میهن ، حکم میکنم .....

برای کوتاه کردن دست انگلیس و روسیه ،از مال و جان و ناموستان ، حکم میکنم .....

برای نجات افکارتان از چنگ خرافات آخوندی ، حکم میکنم .....

مرا مستبد بدانید ، ولی باز هم من حکم میکنم .....

برای داشتن ایرانی متمدن و پیشرفته و قدرتمند ، حکم میکنم ......

برای ساختن دبستان و دانشگاه و راه آهن و کارخانه ، حکم میکنم .....

برای آزاد ساختن دست زنان ازچادربرای استقلال آنها ،حکم میکنم .....

هر تهمتی را به جان میخرم ،مستبد و قلدر و دیکتاتور میگردم ، اما ......

برای سربلندی و بزرگی و شکوه ایران و احترام و قدرت ایرانی باز هم

حکم میکنم
    برای نجات فرزندانتان از ابله و وبا و بیماری ، حکم میکنم .....

    برای زدودن جهل و خرافات و بیسوادی ، حکم میکنم .....

    برای رساندن ایران به جایگاه شایسته اش در جهان ، حکم میکنم .....

    برای آسایش و پیشرفت و رفاه همه ایرانیان ، حکم میکنم .....

    برای باسواد شدن و دستیابی به دانش و بینش ، حکم میکنم .....

    مرا دیکتاتور بنامید ، باز هم حکم میکنم .....

    برای نجات جان شما از دست راهزنان و دزدان ، حکم میکنم .....

    برای نجات ایران از تجزیه و برای یکپارچگی میهن ، حکم میکنم .....

    برای کوتاه کردن دست انگلیس و روسیه ،از مال و جان و ناموستان ، حکم میکنم .....

    برای نجات افکارتان از چنگ خرافات آخوندی ، حکم میکنم .....

    مرا مستبد بدانید ، ولی باز هم من حکم میکنم .....

    برای داشتن ایرانی متمدن و پیشرفته و قدرتمند ، حکم میکنم ......

    برای ساختن دبستان و دانشگاه و راه آهن و کارخانه ، حکم میکنم .....

    برای آزاد ساختن دست زنان ازچادربرای استقلال آنها ،حکم میکنم .....

    هر تهمتی را به جان میخرم ،مستبد و قلدر و دیکتاتور میگردم ، اما ......

    برای سربلندی و بزرگی و شکوه ایران و احترام و قدرت ایرانی باز هم

    حکم میکنم


    وحانیون به دنبال مال و جاه و عیش و فریب عوام



    در روزگار شیخ ابراهیم زنجانی، ایران حوزه علمیه متمرکز و بزرگی ندارد، شهرهای بزرگ هر یک حوزه های کوچکی دارند و طلبه های اندکی گرد چند استاد، به تحصیل و پیش بردن حرفه روحانیت اشتغال دارند، رسم بر این است که هرکس خواهان تحصیل در مراتب عالی است، بار سفر ببندد و راهی عتبات عالیات، به ویژه نجف، شود؛ مرکز اقتدار علمی و دینی شیعه در عتبات است و مراجع بزرگ تقلید در آنجا حضور دارند، زندگی نامه خود نوشتِ شیخ ابراهیم زنجانی، با شرح داستان سفر او به نجف آغاز می شود، او می نویسد که پیش از رفتن به نجف، از عتبات عالیات و مراجع تقلید و طلبه ها و ساکنان آن، تصوری مانند عوام مردم داشته است: «پس از این که دو سه سال در عتبات ماندم و اوضاع آنجا را از علمای معروفین و طلاب و مجاورین دیدم، آن اعتقاد ساده عوامی را که داشتم و علما و طلاب، بلکه سکنه عتبات مقدسه را مانند فرشته، پاک و زاهد و مُعرض از دنیا و ریاست و جاه می پنداشتم، به کلی زایل شد؛ بلکه به عکس، دیدم که حریص ترین مردم به مال و جاه و عیش و فریب عوام، درآن جا تمرکز یافته و اساس کارها بر طلب دنیا و متابعت هوا و فریب عوام است؛ بلکه هرقدر تدقیق در اساس اسلام و حقایق احکام نمودم، بر من روشن تر شد که از دین تنها نامی باقی مانده که آن را مایه زندگانی آسوده و جمع مال و خوش گذرانی و تحمیل بر عوام بدبخت ساخته اند، اوضاعی که از ایرانیان بدبخت در راه و عتبات دیدم، به اندازه ای دلم به حال این مملکت سوخت که به شرح نیاید، دیدم وسایل تمام بدبختی ایران در آن جاها تهیه می شود» ... اختصاص وصایت به روحانیت در سده های اخیر و تا پیش از استقرار نظام حقوقی جدید در ایران، امری رایج بوده است، توده مردم گمان داشته اند تنها نزد یک روحانی می توان وصیت کرد و روحانی، نقش یک وکیل در دنیای امروز را بازی می کرده است، زنجانی این شغل روحانیت را «انفع از هر تجارت و مالکیت و حکومت» می داند، که از نظر شرعی ساختگی است؛ با توجه به اقتدار اجتماعی روحانیت و باز بودن دست آن ها در تصرف مال مردم «هرکس هم فهمید که شرعاً از غیر اینان وصی می توان قرار داد- و بسیاری ناچار بودند از غیر ایشان وصی کنند- همه مال ایشان به غارت می رود»، نویسنده از شگردهای گوناگون جعل سند یاد می کند که روحانیان به یاری آن، اختیار وصیت مردگان را به دست می گرفتند و بر اموال آنها چیره می شدند و در بسیاری مواقع، ورثه را از مال بی بهره می گذاشتند، روحانیان، خود منصب قضاوت را هم به عهده گرفته بودند و در نتیجه راهی برای دادخواهی نبود، زنجانی، علت عدم انباشت سرمایه را که به «بدبختی سکنه ایران» انجامیده، همین بیدادگری اقتصادی روحانیان می داند: «سبب بدبختی سکنه ایران چیست که برخلاف ممالک دیگر، ثروت در هیچ خانواده تا دو پشت و سه پشت پاینده نمی شود و مردم دیگر هرگز به یکدیگر و به هیچ معامله و شرکت و تجارت و بنای کارخانه و سایر آبادی رغبت و اعتبار نمی کنند ... سبب جلای وطن بسیاری از ایرانیان و پناه بردن به ممالک خارجه و به کار حمالی و عملگی پرداختن و با هر زحمت سوخته و ساختن، از زحمت و تعدی مأمورین دیوان و از آفات قاضیان و تجاوزات روحانیان و متلبسان به هیأت علما و دینیان است» ... «روز به روز، مداخلات و اختراعات در این کار [خمس و زکات] زیاد شده تا کار به جایی رسیده، که صریحاً امر می کنند تمام وجوهِ میراث از خمس و زکات و مال امام و رد مظالم و مال وصایا و عایدات اوقاف، برای خیرات از تمام بلاد شیعه باید حمل به عتبات شود ... احسانات به دست علما باشد افضل است ... پس بالاخره ... تمام عناوین که در اسلام وجوباً یا استحباباً برای دادن وجه مجانی به دیگری است، برمی گردد به کسی که در نجف اشرف یا کربلا ثابت شود اعلم و اتقی است»، این در حالی است که از نظر زنجانی مردم ایران در آتش فقر می سوزند و خود از هرکس دیگر به مال ایرانی شایسته ترند
    برگرفته از خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی
    شیخ ابراهیم زنجانی (1234-1313 هجری شمسی)، از مجتهدین زنجان که در مجلس دوره اول مشروطه از زنجان و در دورهٔ دوم از تبریز و در دورهٔ سوم و چهارم از زنجان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد

    سخنرانی محمد رضا شاه پهلوی در آرامگاه کورش



    محمد رضا پهلوی هیچ گاه نگفت : کورش بخواب که من بیدارم. بلکه گفت :کورش بخواب که مردم ایران بیدارند تا از سرزمین تو پاسداری کنند.
    كورش!
    شاه بزرگ،
    شاه شاهان،
    شاه هخامنشي،
    شاه ايرانزمين،
    از جانب من، شاهنشاه ايران،
    و از جانب ملت من،
    بر تو درود باد.
    در اين لحظۀ پرشكوه تاريخ ايران، من و همه ايرانيان، همه فرزندان اين شاهنشاهي كهن كه دوهزار و پانصد سال پيش بدست تو بنياد نهاده شد، در برابر آرامگاه تو سر ستايش فرود مي آوريم و خاطرۀ فراموش نشدني تو را پاس ميداريم.
    همۀ ما در اين هنگام كه ايران نو با افتخارات كهن پيماني تازه مي بندد، ترا بنام قهرمان جاودان تاريخ ايران، به نام بنيانگذار كهنسال ترين شاهنشاهي جهان، به نام آزادي بخش بزرگ تاريخ، به نام فرزند شايستۀ بشريت، درود ميفرستيم.
    كورش!
    ما امروز در برابر آرامگاه ابدي تو گرد آمده ايم تا بتو بگوئيم:
    آسوده بخواب كه ما بيداريم،
    و براي نگاهباني ميراث پرافتخار تو همواره بيدار خواهيم بود.
    سوگند ياد ميكنيم كه آن پرچمي را كه تو دوهزار و پانصد سال پيش برافراشتي همچنان افراشته و در اهتزاز نگاه خواهيم داشت.
    سوگند ياد ميكنيم كه بزرگي و سربلندي اين سرزمين را بعنوان وديعه اي مقدس كه گذشتگان ما به ما سپرده اند با اراده اي پولادين حفظ خواهيم كرد،‌و اين كشور را سربلندتر و پيروزتر از هميشه به آيندگان خويش خواهيم سپرد.
    سوگند ياد ميكنيم كه سنت بشر دوستي و نيك انديشي را كه تو اساس شاهنشاهي ايران قرار دادي، همواره پاس خواهيم داشت و همچنان براي مردم جهان پيام آور دوستي و حقيقت خواهيم بود.
    در اين بيست و پنج قرن، كشور تو و كشور من، شاهد سهمگين ترين حوادثي شد كه در تاريخ جهان براي ملتي روي داده است، و با اينهمه هرگز اين ملت در برابر دشواريهاي گران سر تسليم فرود نياورد.
    در طول دوهزار و پانصد سال، هر وجب از خاك اين مرز و بوم با خون دليران و جانبازان ايران زمين آبياري شد، تا ايران همچنان زنده و سربلند بماند، بسيار كسان بدين سرزمين روي آوردند تا آن را از پاي در آورند، اما همۀ آنان رفتند و ايران بر جاي ماند و در همۀ اين مدت، عليرغم تيرگيها، اين سرزمين فروغ جاودان همچنان تجلي گاه اخلاق و كانون ابدي انديشه باقي ماند. اكنون ما در اينجا گرد آمده ايم تا با سربلندي به تو بگوئيم كه:
    پس از گذشت بيست و پنج قرن، امروز نيز مانند دوران پر افتخار تو، نام ايران در سراسر گيتي با احترام و ستايش بسيار در آميخته است.
    امروز نيز همانند عصر تو، ايران در صحنۀ پر آشوب جهان پيام آور آزادگي و بشر دوستي و پاسدار والاترين آرمانهاي انساني است.
    مشعلي كه تو بر افروختي و در طول دو هزار و پانصد سال هرگز در برابر تندبادهاي حوادث خاموش نشد، امروز نيز فروزان تر و تابناك تر از هميشه در اين سرزمين نورافشان است، و فروغ آن همچون دوران تو، از مرزهاي ايران زمين بسيار فراتر رفته است.
    كورش!
    شاه بزرگ،
    شاه شاهان،
    آزادمرد آزادمردان و قهرمان تاريخ ايران و جهان،
    آسوده بخواب، زيرا كه ما بيداريم و همواره بيدار خواهيم بود

    متن سخرانی محمد رضا شاه پهلوی ابان 1357

    ، متن سخنرانی معروف رادیو تلویزیونی محمدرضا پهلوی در چهاردهم آبان 1357 که به "صدای انقلاب شما را شنیدم" معروف شد، بدین شرح است:

    « ملت عزیز ایران! در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش به تدریج ایجاد می شد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بپا خواستید. انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تایید من بعنوان پادشاه ایران و بعنوان یک فرد ایرانی نباشد.

    متاسفانه در کنار این انقلاب دسیسه و سوء استفاده دیگران از احساسات و خشم شما، آشوب و هرج و مرج و شورش نیز ببار آورد. موج اعتصابها نیز که بسیاری از آنها بر حق بوده اخیرا ماهیت و جهت یافت تا چرخهای اقتصاد مملکت و زندگی روزمره مردم تلف شود و حتی جریان نفت که زندگی مملکت به آن بستگی دارد، قطع گردد، تا عبور و مرور روزانه و تامین مایحتاج زندگی مردم نیز تعطیل شود. ناامنی، اغتشاش و شورش و کشتار در بسیاری از نقاط میهن مان بجایی رسیده است که استقلال مملکت را در خطر انداخته است. وقایع اسفباری که پایتخت را دیروز به آتش کشید، برای مردم و مملکت دیگر قابل ادامه و تحمل نیست. در پی استعفای دولت و برای جلوگیری از اضمحلال مملکت و از بین رفتن وحدت ملی، برای جلوگیری از سقوط و هرج و مرج و آشوب و کشتار، و بمنظور برقراری حکومت قانون و ایجاد نظم و آرامش، تمام کوشش خود را در تشکیل یک دولت ائتلافی مبذول داشتم و فقط هنگامی که معلوم شد که امکان انجام این ائتلاف نیست، بناچار یک دولت موقت را تعیین کردیم.

    من آگاهم که بنام جلوگیری از آشوب و هرج و مرج این امکان وجود دارد که اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود. من آگاهم که ممکن است بعضی احساس کنند که بنام مصالح و پیشرفت مملکت و با ایجاد فشار این خطر وجود دارد که سازش نا مقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود و اما من بنام پادشاه شما که سوگند خورده ام که تمامیت ارضی مملکت، وحدت ملی و مذهب شیعه اثنی عشری را حفظ کنم، بار دیگر در برابر ملت ایران سوگند خود را تکرار می کنم و متعهد می شوم که خطاهای گذشته هرگز تکرار نشود، بلکه خطاها از هر جهت نیز جبران گردد. متعهد میشوم که پس از برقراری  نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا قانون اساسی که خونبهای انقلاب مشروطیت است بصورت کامل به مرحله اجرا در آید، من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم.

     من حافظ سلطنت مشروطه که موهبتی است الهی که از طرف ملت به پادشاه تفويض شده است هستم و آنچه را که شما برای بدست آوردنش قربانی داده اید، تضمین میکنم، که حکومت ایران در آینده بر اساس قانون اساسی، عدالت اجتماعی و اراده ملی و بدور از استبداد و ظلم و فساد خواهد بود. در وضع فعلی برقراری نظم و آرامش برای جلوگیری از سقوط و اضمحلال ایران وظیفه اصلی نیروهای مسلح شاهنشاهی است که همیشه با حفظ ماهیت ملی خود متکی بر ملت ایران و وفادار بسوگندهای خود بوده و هست، باید با همکاری شما هموطنان عزیم این نظم و آرامش هرچه زودتر برقرار شود تا دولت ملی بعدی که استقرار و آزادی ها، اجرای اصلاحات وبخصوص برقراری انتخابات آزاد را بر عهده خواهد داشت در اسرع وقت کار خود را شروع کند. من و شما در این سی چند سال وقایع حساسی راد دیدهایم و خطرات بسیار را پشت سر گذاشته ایم، امیدوارم در این لحظات حساس و خطیر  وسرنوشت ساز، خداوند بزرگ ما را مشمول عنایات خو د فرماید، تا بتواینم در کنار هم به هدفهای اصلی که آسایش و  رفاه و آزادی و سربلندی و ایران و ایرانی است برسیم.

    من اینجا از آیات عظام و علمای اعلام که رهبران روحانی و مذهبی  جامعه و پاسداران اسلامی و بخصوص مذاهب شیعه هستند، تقاضا دارم تا با راهنمایی های خود و دعوت مردم به آرامش و نظم برای حفظ تنها کشور شیعه جهان بکوشند. من از رهبران فکری جوانان میخواهم تا با دعوت آنان به آرامش و نظم، راه  مبارزه اصولی برای برقراری یک دموکراسی واقعی را همورا کنند. من از شما پدران و مادران ایرانی که مانند من نگران آینده ایران و فرزندان خود هستید می خواه که با راهنماییهای آنان مانع شوید تا از راه شور و احساسات در آشوب و اغتشاش شرکت کنند، و بخود و به میهنشان لطمه وارد سازند.

    من از شما جوانان و نوجوانان که آینده ایران متعلق به شماست، میخواهم تا میهنمان را بخون و آتش نکشید و به امروز و خود و فردای ایران ضرر نزنید.

    من از شما رهبران سیاسی جامعه میخواهم تا بدور از اختلافهای عقیدتی و با توجه به موقعیت تاریخی حساس و استثنایی کشورمان، نیروهای خود را برای نجات میهن بکار برید.

    من از همه شما کارگران و کارکنان و دهقانان که با کوشش های خود چرخهای اقتصادی کشور را به حرکت در می آوردند می خواهم، تا با فعالیت هر چه بیشتر در حفظ و احیای اقتصادی کشور بکوشید.

    من از همه شما هموطنان عزیزم میخواهم تا به ایران فکر کنید. همه به ایران فکر کنیم.  در این لحظات تاریخی بگذارید همه با هم به ایران فکر کنیم. بدانید که در راه انقلاب ملت ایران علیه استعمار، ظلم و فساد من در کنار شما هستم. و برای حفظ تمامیت ارضی وحدت ملی، و حفظ شعائر اسلامی و برقراری آزادیهای اساسی و پیروزی و تحقق خواستها و آرمانهای ملت ایران همراه  شما خواهم بود.

    امیدوارم در روزهای خطیری که در پیش داریم، خداوند متعال ما را مورد عنایت و لطف خود قرار داده و همواره موید و حافظ ملک و ملت ایران باشد.


    ،شاهی که نه تنها ایران بلکه جهان هم دیگر مثل او نمی‌بیند.



    البته این درست که دنیا نتوانست هضم کنند که ایرانی‌ با شاه با اون خوشبختی‌ در این دنیا باشد و سالها قبل از انقلاب شروع کردند موذیانه به طرّاحی برای از بین بردن ایران و شروع آن هم تزریق ویروس آلوده به شاه با عظمت و شکوه و وطن پرست به معنای واقعی بود ،شاهی که نه تنها ایران بلکه جهان هم دیگر مثل او نمی‌بیند. و بعد هم خوشبختی را خود ملت ایران از خودش گرفت با بد مستی در در اوج ماست از خوشی‌ و نعمت که آن روز آنقدر مستی از خوشی‌ بود و ندانسته شیرازهٔ خودش و نسلها بعد خودش را به آتش کشید ،شاه عزیز فکر میکرد با سقوط شاهنشاهی ایران منطقه روز خوش نبیند،ولی‌ نه تنها منطقه،گوئی که شاه برکت این کره خاکی بود که وقتی‌ رفت دنیا هم آرامش ندید.روحت شاد و امیدوارم که مردم ایران را ببخشید .



    البته این درست که دنیا نتوانست هضم کنند که ایرانی‌ با شاه با اون خوشبختی‌ در این دنیا باشد و سالها قبل از انقلاب شروع کردند موذیانه به طرّاحی برای از بین بردن ایران و شروع آن هم تزریق ویروس آلوده به شاه با عظمت و شکوه و وطن پرست به معنای واقعی بود ،شاهی که نه تنها ایران بلکه جهان هم دیگر مثل او نمی‌بیند. و بعد هم خوشبختی را خود ملت ایران از خودش گرفت با بد مستی در در اوج ماست از خوشی‌ و نعمت که آن روز آنقدر مستی از خوشی‌ بود و ندانسته شیرازهٔ خودش و نسلها بعد خودش را به آتش کشید ،شاه عزیز فکر میکرد با سقوط شاهنشاهی ایران منطقه روز خوش نبیند،ولی‌ نه تنها منطقه،گوئی که شاه برکت این کره خاکی بود که وقتی‌ رفت دنیا هم آرامش ندید.روحت شاد و امیدوارم که مردم ایران را ببخشید .

    خر دجال خمینی خون خوار



    خر دجال خمینی خون خوار ، این نکبت روضه خوان این کشور را مانند حجره بازار
    میدید .این نوکر قاجاری یعنی خمینی تمام زمینهای را که شاه از قاجار کثیف گرفته
    و بین مردم تقسیم کرده بود به اسم وقف به نودگان قاجار برگرداند .
    این روضه خوان که در نهایت باید در حرم شاه عبدل عظیم زیارت نامه خوان میشود
    توسط گروه های سیاسی احمق مانند مجاهدین و تودهی ها حمایت و با حمایت مردم
    بیسواد و احمق ۵۷ یکباره شد رهبر کشور باستانی ایران .
    حالا هم کودن های مثل فرخ نگهدار مسلمان و ابراهیم نبوی دلقک دست و پا میزنند
    تا این رژیم آدمخوار بر سر کار بماند.

    صدیقی: دشمن در صدد است مردم را از دین و دین را از سیاست جدا کند



    صدیقی: دشمن در صدد است مردم را از دین و دین را از سیاست جدا کند تا از این طریق به جمهوری اسلامی ضربه بزند و روزی که مردم خسته و دلسرد شوند روز شکست انقلاب خواهد بود
    صدیقی: دشمن در صدد است مردم را از دین و دین را از سیاست جدا کند تا از این طریق به جمهوری اسلامی ضربه بزند و روزی که مردم خسته و دلسرد شوند روز شکست انقلاب خواهد بود

    ۱۳۹۲ فروردین ۶, سه‌شنبه

    نوروز 2572 شاهنشاهی



    نیایش نوروز
    کاوه ایرانی

     بار دیگر دگر گشت طبیعت فرا میرسد و همه ی  وارثان آیین نیکانی را به استقبال بهار، به سوی دوباره زايش زمین و جشن ملی نوروز می کشاند تا این میراث کهن را پاس داريم و به آزادگان جهان بسپاريم. 
    نوروز را با نیایش به خرد آگاهی ها و پاکی ها می آغازیم. 
    ای خرد آگاه، این لحظات را لحظه آزادی، بهروزی و پیروزی مان بر فریب و دورویی قرار بده،  باشد که این مردمان زود باور میهنم از اشتباه وحشتناکی که ندانسته بر ميهن جاری ساخته اند پند بگیرند و دیگر در تاریخ این سرزمین اهورایی تکرار نگردد. 
    ای آگاه ترين خردها، ای دانای هستی بخش، شکوفه ها و سر سبزی بهار را نوید رهایی ایران و ایرانی از چنگال اهریمنان شرق و غرب قرار ده و به سفره هفت سین مان برکت ارزانی دار.
    ای دانای با خرد، پدر و مادر مان را از ما خشنود گردان و به روان درگذشته گانمان آرامش و شادی ابدی ببخشای، و ما را قادر ساز تا با قدر شناسی میزبان روان پاکشان پای سفره هفت سین باشیم .   
    پگاه نوروز با دگر گشت طبیعت بر جهان شکوفندگی و دوباره زیستن را به ارمغان می آورد و این نشان آزادگی و پیروزی نیکی و نور بر تاریکی و اهریمن است، و بر ما است تا به پاسداشت این فرهنگ غنی و سرشار از یگانگی ، بهروزی و پیروزی همت بگماریم تا همواره ایران و ایرانی را در قلب مردمان آزاده جهان ثبت گردانیم و این سیه روزی و تاریکی که از فرهنگ بیگانه و با کوشش بیگانگان بر سرزمین ما مستولی شد را بزداییم .   
    در این لحظه با آرزوی صلح جهانی و بدور از غوغای تزویر و ریا، دروغ و نیرنگ سیاست بازان جهانی بر کنار خوان نوروز، به جشن و پایکوبی می پردازیم.    
    نوروز بر تو ای هم میهن همایون و شاد باد 
    46

    نیایش آغازین نوروز



    نیایش آغازین نوروز



    نیایش آغازین نوروز در آستانه سال نو از ژرفای دل ستایش می کنیم دادار خرد را و بخاطر می آوریم سالی که گذشت سالی پر از غم و اندوه برای از دست دادن یگانگان زندگیمان بود، در این سال مادر با کوچ ابدی از کنارمان پرواز کرد تا به جاودانگی بپیودد و ما را از مهر خود در جهان هستی تهی کرد، آرزو داريم که روان مادر و پدر همواره در کنارمان باشد و دعای خیر آنها همراه مان گردد. سالی که گذشت با زشت خویی و بی اخلاقی غرب همراه بود و در آستانه دگر گشت طبیعیت هنوز آمال اهریمینی آنها سیری ناپذیر به نظر می آید و به نیستی مردم ناآگاه جهان و به ويژه خاورمیانه می پردازند. آرزو داریم که این غربیان بی خرد و بی آزرم خردمند گردند و آنچه نیکی و بزرگی ست را از یزدان پاک ایران بیاموزند و دست از سر مردمان جهان بردارند. سالی که گذشت بسياری از بهترین هم میهنان ما به جاودانگی پيوستند. به مانند چندین سال گذشته مادران بسیاری به سوک دلبندان خود نشستند که گناهشان مهر و عشق به میهن اهورایی شان بود، در چنین لحظاتی به پیشگاه مادر ایران زمین درود می فرستیم و استواریشان را آرزومندیم. باز سالی دیگر با آغاز بهار در حال شکفتن است، سالی که انتظار می رود با نیروی پایداری، کوشش و استواری در پیکار با اهریمنان میهنمان سال پیروزی و سربلندی باشد و در پی این بهروزی بتوانیم بر کاستی های زندگی و اخلاقی چیره گردیم. ای خرد آگاه به ما توانایی و تندرستی ارزانی دار تا در بهروزی و سرافرازی خانه، کشورمان و جهان کوشا باشیم. ای هستی بخش بزرگ تو که الاهه مهر و روشنایی و پیام آوران نیکی را به مردمان این دیار ارزانی داشتی بار دیگر بذر روشنایی و نیکی را بر این سرزمین عطر افشانی کن، تا این کشور اهواریی از دست بدخواهان و اهریمنان تازی صفت رهایی یابد. در آستانه سال نو که مردمان این دیار سفره ی هفت سین شادمانی را می گسترانند، به سفره هایشان برکت ارزانی دار و در دل هایشان مهر و نیکی افزون کن. در این لحظات سال نو هم نواي چنگ نواز شهر زال می شویم و می خوانيم : ، " با این همه غم در خانه دل، اندکی شادی باید که گاه نوروز است." نوروز برای تو ای هم میهن با تمام آیین شکوهمندش فرخنده باد.  کاوه

    بی بی سی گاهی مرغ است و گاهی شتر مرغ می شود


    بی بی سی گاهی مرغ است و گاهی شتر مرغ می شود



    بی بی سی گاهی مرغ است و گاهی شتر مرغ می شود.
    نوشته : کاوه
    اخبار را دنبال می کردم به سایت بی بی سی رسیدم، تیتری نظرم را جلب کرد.
    «قصه های تلخ و شیرین یک شاهدختر»
    و بقیه ماجرا:
    در همان صفحه نوشته شده بود "شاهدخت هندیه دختر شاه‌ امان‌الله و ملکه ثریا، حالا با خاطرات پدر و مادرش در هتلی در کابل زندگی می‌کند"
    شاه امان الله را بايستی شناخت، و باز در همان صفحه نوشته شده " شاه امان‌الله در چهاردهم ژانویه ۱۹۲۹ (۲۵ جدی/دی ۱۳۰۷) پس از ده سال حکومت سرانجام با موجی از مخالفت های قبایل سنتی افغانستان روبرو شد و از روی اجبار کشور را ترک کرد و به ایتالیا رفت."
    شاه امان الله ، پادشاه افغانستان بین سال های 1301 تا 1307 بوده است.
    بلافاصله به یاد آوردم بی بی سی است که هنوز پس از انقلاب مردم و قبایل سنتی که منجر به سرنگونی شاه امان الله گردید پس از هشتاد و پنج سال نام او را بعنوان «شاه» می آورد و این در حالی است که در مورد رضا شاه بزرگ که شانزده سال پادشاه ایران بوده و یا محمد رضا شاه پهلوی آریامهر که سی و هفت سال پادشاه ایران بوده اند تنها با عنوان «رضا خان» و «محمد رضا پهلوی» استفاده می کند مگر در افغانستان مرغ است و به ايران که می رسد شتر مرغ می شود !!؟
    هنوز با گذشت هشتاد و پنج سال دختر شاه امان الله افغانستان، شاهدخت است ولی فرزندان پادشاهان ایران بدون عنوان شاهزاده و یا شاهدخت در این بنگاه سخن پراکنی مورد لجن پراکنی بی بی سی و برخی نويسندگانش قرار می گیرند.
    این است که به خطای شهریار ایران پی بردم که چرا هر جا می روند نخست فرهنگ ایرانی را قربانی می کنند! وسپس بدون اينکه لزومی داشته باشد گفتگو با بنگاه سخنی (لجن) پراکنی بی بی سی، اجازه می دهند ايشان را با عنوان آقای پهلوی مورد خطاب قرار دهند؟
    این است که به خطای خودمان (میهن پرستان ایرانی) پی بردم که چرا اعتراضی نمی کنیم، چرا با یک تظاهرات جلوی ساختمان بی بی سی آنها را وادار نمی کنیم که به فرهنگ ملی ما احترام بگذارند؟
    نشسته ایم که این رژیم فرو بریزد؟ نشسته ایم که آمریکا و انگلیس و اسراییل بیایند این آخوندها را از بين ببرند؟ غافل از آنیم که اینها خودشان آخوندها را آورده اند تا ایران را چپاول کنند، به تجزیه بکشانند و نابود کنند، هست و نیست مردمان این سر زمین را از بين ببرند، و آنگاه به یاد آوردم این مردم نادان را و گفتم چون نیک نظر کرد و پر خویش در آن ديد گفتا زه که ناليم که از ماست که برماست.
    نوشته را در سایت بی بی سی ببنيد:

    بی بی سی گاهی مرغ است و گاهی شتر مرغ می شود



    بی بی سی گاهی مرغ است و گاهی شتر مرغ می شود.
    نوشته : کاوه
    اخبار را دنبال می کردم به سایت بی بی سی رسیدم، تیتری نظرم را جلب کرد.
    «قصه های تلخ و شیرین یک شاهدختر»
    و بقیه ماجرا:
    در همان صفحه نوشته شده بود "شاهدخت هندیه دختر شاه‌ امان‌الله و ملکه ثریا، حالا با خاطرات پدر و مادرش در هتلی در کابل زندگی می‌کند"
    شاه امان الله را بايستی شناخت، و باز در همان صفحه نوشته شده " شاه امان‌الله در چهاردهم ژانویه ۱۹۲۹ (۲۵ جدی/دی ۱۳۰۷) پس از ده سال حکومت سرانجام با موجی از مخالفت های قبایل سنتی افغانستان روبرو شد و از روی اجبار کشور را ترک کرد و به ایتالیا رفت."
    شاه امان الله ، پادشاه افغانستان بین سال های 1301 تا 1307 بوده است.
    بلافاصله به یاد آوردم بی بی سی است که هنوز پس از انقلاب مردم و قبایل سنتی که منجر به سرنگونی شاه امان الله گردید پس از هشتاد و پنج سال نام او را بعنوان «شاه» می آورد و این در حالی است که در مورد رضا شاه بزرگ که شانزده سال پادشاه ایران بوده و یا محمد رضا شاه پهلوی آریامهر که سی و هفت سال پادشاه ایران بوده اند تنها با عنوان «رضا خان» و «محمد رضا پهلوی» استفاده می کند مگر در افغانستان مرغ است و به ايران که می رسد شتر مرغ می شود !!؟
    هنوز با گذشت هشتاد و پنج سال دختر شاه امان الله افغانستان، شاهدخت است ولی فرزندان پادشاهان ایران بدون عنوان شاهزاده و یا شاهدخت در این بنگاه سخن پراکنی مورد لجن پراکنی بی بی سی و برخی نويسندگانش قرار می گیرند.
    این است که به خطای شهریار ایران پی بردم که چرا هر جا می روند نخست فرهنگ ایرانی را قربانی می کنند! وسپس بدون اينکه لزومی داشته باشد گفتگو با بنگاه سخنی (لجن) پراکنی بی بی سی، اجازه می دهند ايشان را با عنوان آقای پهلوی مورد خطاب قرار دهند؟
    این است که به خطای خودمان (میهن پرستان ایرانی) پی بردم که چرا اعتراضی نمی کنیم، چرا با یک تظاهرات جلوی ساختمان بی بی سی آنها را وادار نمی کنیم که به فرهنگ ملی ما احترام بگذارند؟
    نشسته ایم که این رژیم فرو بریزد؟ نشسته ایم که آمریکا و انگلیس و اسراییل بیایند این آخوندها را از بين ببرند؟ غافل از آنیم که اینها خودشان آخوندها را آورده اند تا ایران را چپاول کنند، به تجزیه بکشانند و نابود کنند، هست و نیست مردمان این سر زمین را از بين ببرند، و آنگاه به یاد آوردم این مردم نادان را و گفتم چون نیک نظر کرد و پر خویش در آن ديد گفتا زه که ناليم که از ماست که برماست.
    نوشته را در سایت بی بی سی ببنيد:

    ۱۳۹۱ اسفند ۲۷, یکشنبه

    یک ماه یارانه مردم حذف شد.


    یک ماه یارانه مردم حذف شد.

    روزنامه کیهان خامنه ای نوشت:در حالی که قرار بود شنبه ۲۶ اسفند یارانه «بهمن ماه» واریز شود، اعلام می کنند یارانه «اسفند»! آیا یک ماه یارانه مردم به این وسیله حذف می شود؟!
     

    ۱۳۹۱ اسفند ۲۳, چهارشنبه

    بیشتر مجرمین کسانی هستند که ماهواره در منزل دارند..



    بیشتر مجرمین کسانی هستند که ماهواره در منزل دارند..

    غلامحسین حیدری٬ رئیس کل دادگستری استان یزد: بیشتر مجرمین کسانی هستند که ماهواره در منزل دارند و همین عامل سبب می‌شود فرزندان از کنترل و نظارت خارج شوند.

    ۱۳۹۱ اسفند ۱۲, شنبه

    ننگ بر دینی که از همان ابتدا در مغز کودکانش اعدام را فرو مینهد..



    ننگ بر دینی که از همان ابتدا در مغز کودکانش اعدام را فرو مینهد..تصاویر اعدام در کتاب های دوران کودکان دبستانی..ننگ بر این دین اسلام...
    ننگ بر دینی که از همان ابتدا در مغز کودکانش اعدام را فرو مینهد..تصاویر اعدام در کتاب های دوران کودکان دبستانی..ننگ بر این دین اسلام
    ننگ بر دینی که از همان ابتدا در مغز کودکانش اعدام را فرو مینهد..تصاویر اعدام در کتاب های دوران کودکان دبستانی..ننگ بر این دین اسلام

    گزارشگران بدون‌مرز: نمایندگان ایران را به دادگاه می‌کشانیم


    رضا معینی مسئول بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز به دویچه وله می‌گوید اتهاماتی که وزارت اطلاعات ایران علیه نهادها و رسانه‌های خارج از ایران مطرح کرده، پیکار با جامعه جهانی است و عواقب سنگینی برای جمهوری اسلامی دارد.

    رضا معینی مسئول بخش ایران سازمان "گزارشگران بدون مرز" می‌گوید ایران با طرح اتهام علیه بخشی از رسانه‌های بین‌المللی، می‌خواهد با جامعه جهانی پیکار کند و سازمان گزارشگران بدون مرز به پیشواز این پیکار خواهد رفت.

    اشاره مسئول بخش ایران سازمان "گزارشگران بدون مرز" به اطلاعیه سوم وزارت اطلاعات ایران در ورد بازداشت اخیر روزنامه‌نگاران است. وزارت اطلاعات ایران در این اطلاعیه عنوان کرد: «سازمان گزارشگران بدون مرز در کنار رادیو بین‌المللی فرانسه، دویچه وله، رادیو فردا، بی بی سی، صدای امریکا و برخی سایت‌های دیگر وابسته به سازمان جاسوسی دولت انگلیس و سرویس‌های اطلاعاتی اروپایی » هستند.
    مسئول بخش ایران سازمان "گزارشگران بدون مرز" می‌گوید یک دولت نمی‌تواند همه جهان را به عاملان یک سازمان جاسوسی متهم کند. رضا معینی می‌افزاید که سازمان گزار‌گران بدون‌مرز خواهان اقدام در این رابطه است: « سازمان گزارش‌گران بدون‌مرز یک سازمان بین‌المللی است و یک گروهک وابسته به این یا آن اپوزیسیون در هیچ کجای جهان نیست.»

    به گفته رضا معینی، «وقتی دولت جمهوری اسلامی این اطلاعیه را به شکل رسمی منتشر کرده، یعنی مسئولیت آن را پذیرفته، پس باید در دادگاه‌ها پاسخگوی آن باشد.»

    رضا معینی با اشاره به وجود دفاتر مختلف سازمان گزارش‌گران بدون‌مرز در نقاط مختلف دنیا، اضافه می‌کند: «سازمان گزارش‌گران بدون مرز در هر جایی که دفتر دارد، می‌تواند از حق شکایت خود استفاده کند و نمایندگان رسمی جمهوری اسلامی را به دادگاه بکشاند.»

    رضا معینی ادامه می‌دهد: «بدون‌ شک سازمان‌گزارش‌گران بدون ‌مرز در روزهای آینده در این رابطه اقدام خواهد کرد.»

    آزادی ۱۱ روزنامه‌نگار پس از موج اخیر بازداشت‌ها

    وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران همچنین در اطلاعیه‌های اخیر خود، روزنامه‌نگاران بازداشت شده را به اتهاماتی هم‌چون «اتصال به شبکه رسانه‌ای اردوگاه استکبار» متهم کرده بود.

    با این حال شامگاه چهارشنبه ۹ اسفند، پوریا عالمی طنزنویس روزنامه شرق و میلاد فدایی اصل دبیر سرویس سیاسی خبرگزاری ایلنا، دو تن از روزنامه‌نگارانی که اخیرا بازداشت شده بودند با قید وثیقه آزاد شدند.

    پیش از این ریحانه طباطبایی، امیلی امرایی، علی دهقان، اکبر منتجبی، نرگس جودکی، مطهره شفیعی، کیوان مهرگان، جواد دلیری، فاطمه ساغرچی نیز با قرار کفالت یا وثیقه آزاد شده بودند.

    رضا معینی مسئول بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز


    اما چرا وزرات اطلاعات ایران در ابتدا روزنامه‌نگاران را با اتهاماتی سنگین دستگیر و پس از مدتی کوتاه آزاد می‌کند؟ رضا معینی مسئول بخش ایران سازمان "گزارشگران بدون مرز" در پاسخ به این سوال می‌گوید: «سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران از آغاز تا امروز با اتهامات بی‌پایه و اساس عده‌ای را دستگیر می‌کند، تحت فشار از آن‌ها اعتراف می‌گیرد و همان اعتراف‌ها را در دادگاه به مدرک جرم تبدیل می‌کند. بنابراین این اطلاعیه‌های شدید و غلیظی که وزارت اطلاعات در مورد روزنامه‌نگاران منتشر کرده، به‌ویژه این اطلاعیه آخر که مضحک و سخیف است، ارزش دیگری جز پروپاگاندای دولتی ندارد.»

    هنوز از ۱۷ روزنامه‌نگاری که در موج اخیر بازداشت روزنامه‌نگاران در اوایل بهمن ماه دستگیر شده بودند، ۶ روزنامه‌نگار در بازداشت هستند.

    صبا آذرپیک، پژمان موسوی، سلیمان محمدی، احسان مازندرانی، ساسان آقایی و نسرین تخیری، شش روزنامه‌نگاری هستند که پس از موج اخیر دستگیری روزنامه‌نگاران، همچنان در بازداشت به سر می‌برند
    - See more at: http://www.iranianuk.com/page.php5?id=20130302093319009#sthash.wbaaXCgc.dpuf