۱۳۹۲ اردیبهشت ۹, دوشنبه

مردم عزيز، هيچ ناجي در راه نيست و هيچكس قرار نيست كه بيايد …

مردم عزيز، هيچ ناجي در راه نيست و هيچكس قرار نيست كه بيايد …. حتك حرمت بيش از اين تحمل نبايد كرد كه اشتباهی است نابخشودني . ما در برابر نسلهاي آينده مسئوليم و تا مسئوليت عملكرد “ديروز“ و“امروزمان“ را نپذيريم ، “فردايي“ از آن ما نخواهد بود. 33 سال زندگي در سايه ي حكومت وحشت، اگر هيچ چيز به ما …نياموخته باشد، اين را آموخته كه بدترين شكل حكومت، ستمکار ترین شکل حکومت و سرکوب ترین نوع حکومت همانا حکومت فاشیستی ایران است …
دلم برای نسل خودم میسوزد ننگ و نفرین ابدی بر شما باد که از روز اول حکومتتان دستگیر کردید، شکنجه کردید، کشتید، غارت کردید سوزاندید ویران کردید و هنوز هم دست از این ماتمکده وطن بر نمیدارید هر بار که چهره‌های شما جماعت دهان گشاد با آن ریشهای بلند و پیراهنهای سپید چرک مرد شده را به تماشا مینشینم با خود میگویم آیا سهم من از زیستن باید همیشه وحشت و هراس از عملکرد شما باشد؟ یک روز تجاوز می‌کنید، یک روز…… قتلهای زنجیره‌ای به پا می‌کنید یک روز همچو بوزینه از سفارت آمریکا و انگلستان بالا می‌روید یک روز “ندا “کشی‌ می‌کنید یک روز ……. و براستی روزی نیست که شما جماعت نادان باعث درد ملتی‌ نشوید و جهانی‌ نیازارید آقای بسیجی‌ دهان گشاد به واسطه اشغال سفارت آمریکا در اول انقلاب همچنان داریم خفت و خاری میکشیم و تاوان میدهیم بس است! دنیای مدرن امروزی صحرای کربلا نیست که شور حسینی بگیرید و دست به عملی‌ زشت بزنید که در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست! شما تنها قومی هستید که از ویرانی و بیچارگی وطنتان شاد میشوید و به خیال خود دارید با ابر قدرتها مبارزه می‌کنید مشتی بچه عقده‌ای که اکثریت چهره‌ی کریه هم دارید هر چه به شما میگویند اجرا می‌کنید و باکی هم ندارید در جایی که قانون یعنی‌ حرف آیت الله ها و عمل‌های شما نباید هم بترسید! می‌دانید به واسطه همان گروگانگیری ملت ایران چقدر تاوان داده است؟ هواپیماهایی که تابوت مرگ شده است را تماشا کرده‌اید؟ اثرات تحریمهایی که از همان روز نخست ارمغان دانشجویان خط امامی برای مردم بیچاره شد را دیده اید؟، ۳۲ سال گذشته است و هنوز هم مردم ایران داغ ننگ آن گروگانگیری را بار پاسپورت بی‌ اعتبار خرچنگ نشان اسلامی دارند و دست آخر هم باید کشور قطر که سالگرد استقلالش با ایران ایر یکی‌ است آسمان ایران را اشغال کند چرا؟ چون مرگ بار آمریکا گفتید و نسل ما را به خاک سیاه نشاندید دلم برای نسل خودم میسوزد نسلی که به واسطه رفتار انقلابیون ۵۷ از همان آغاز تولد بی‌ اعتبار گشت، دلم برای مادرانی میسوزد که از این پس برای دیدن فرزندانشان باید راهی‌ زندان ها شوند .......دلارهای این مملکت نوش جان اعراب دوبی‌ و ترکهای ترکیه، براستی دیگر چه می‌خواهید بکنید؟ میترسم آخر آن بمب اتم هم بر سر خودمان بریزید و رهایمان کنید از این ذره ذره مردن را رهایمان کنید ما نسل سوخنه را .به هر صورت نسل امروز باید آگاه باشد و بداند، تنها امید نجات وطن همبستگی بین نسل ماست،
راه در ایران یک است و آن راه میهن سالاری میباشد.

پاینده با خاندان پر افتخار پهلوی 
نگارنده : مریم کوثری 

۱۳۹۲ فروردین ۳۰, جمعه

تلاش های رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در سرکوبی و هتک حرمت زنان



زنان، همواره در سراسر تاریخ مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند. به همین دلیل گروهی ازمردم، زنان را سنگ زیر آسیاب نامیده اند. زیرا زنانند که بیشترین درد و رنج خانواده و اجتماع راتحمل می کنند بدون تردید، از ۱۴ سده پیش تا کنون، اسلام بزرگترین دشمن زنان و موجب زجر و ستم به انان بوده و هست. شماری از آیات قرآن، بخش هایی از رساله های آخوندها، و روایات دینی، همگی گویای این حقیقت تلخ بوده که جای هیچ انکار و یا حاشایی نیست. در این دوران ۱۴۰۰ ساله، دست اسلام از آستین شاهان، فرمانروایان، و دکانداران دین، و مردان خودکامه و خودخواه بیرون آمده، زنان را زیر ستم و ظلم بیکران خود قرار داده اند. از آنچه گفته شد، مردان در دو مورد می توانند زن ستیز باشند؛ یکی به دلیل قدرتمند و قلدری آنان، و دیگر آن که در چنبره و طلسم زن ستیزی اسلام قرار بگیرند.پس از آن که ایران عزیزمان در انقلاب مردمی سال ۱۳۵۷ آخوند خور شد، زنان کشورمان، به ویژه در تهران با شنیدن گفتار زن ستیزی خمینی در سال ۵۷، علیه قوانین ارتجاعی آن، به ویژه پوشش زشت و زننده اسلامی به تظاهرات ضد رژیم پرداختند. شوربختانه، مردان بی تفاوت، مردان بی مسئولیت، و مردسالاران اجتماعمان، با این همایش انسانی و حق طلبانه همسر، خواهر، و دختر خود همراهی، و از آن دفاع نکردند. همچنین، در شهرستان ها نیز عموما زنان بی تفاوت ماندند و دورادور نظاره گر قربانی شدن بانوان تهرانی بودند، و سند بردگی خود را نیز به دست خود امضاء کرده، و برآن صحه گذاشتند.
رژیم ضد بشر و زن ستیز اسلامی ایران، در این ۳۵ سال تسلط و حاکم بر سرنوشت کشورمان، 
روشهای گوناگونی برضد زنان، و علیه زنان به کار برده است تا زنان، یعنی نیمی از جامعه شکوفا و زنده ایران را از صحنه بیرون رانده اسیر و دربند اشپزخانه و اندرون خانه ها نماید .
نکته پایانی:
از آنچه گذشت، همت و کوشش گروهی از زنان کشورمان در خور ستایش است. تلاش های پیگیر 
شمار زیادی از آنان، در این سه دهه در خور ستایش و بالیدن است. شوربختانه ، از 
سوی مردان بی تفاوت، واکنش سازنده و همراهی و همگامی دیده نشد، و زنان بسیاری از 
شهرستان های ایران هم از خود واکنشی نشان ندادند. بنا براین، بخش بزرگی از زن ستیزی در 
جامعه ما به خود زنان بر می گردد که درتظاهرات و برپایی زنان، از خود حرکتی نشان نمی دهند
برای پیروزی و گسستن بند و زنجیر بردگی، به یک اتحاد و همبستگی همگانی نیاز است. وگرنه 
اسارت و بردگی ما به ویژه زنان کشورمان، که تاکنون ۱۴۰۰ سال به درازا کشیده، می تواند ۱۴۰۰ 
سال دیگر هم ادامه یابد.
از آن چه گفته شد، وظیفه اخلاقی، انسانی، شرافتی، و میهنی فرد فرد ایرانی، از کوچک و بزرگ، زن و مرد، به ویژه بانوان مقیم کشورهای دیگر، ایجاب می کند که با تمام نیرو و قدرت خود، این ظلم و ستم های بیکران و بی حرمتی به مقام بانوان کشورمان را به گوش مردم جهان برسانند و از آنان کمک و یاری بخواهند.در هر کشوری بهتر است تشکیلاتی به وجود آورند، بی تردید تلاش همگی به جایی خواهد رسید و آخوند دست بی حرمتی خود را از روی بانوان گرامی ما بر خواهد داشت. به امید تلاش شبانه روزی تک تک بانوان و آقایان نیک اندیش، و نیک پندار، و شنیدن اخباری نیکو و شادی آفرین.
پاینده  ایران جاوید سامانه پادشاهی 
نگارنده :مریم کوثری 


۱۳۹۲ فروردین ۲۰, سه‌شنبه

بجای اختلاف ها و ترور شخصیتی بیایید به فردایی بهتر بیاندیشیم


با یک نگاه ساده به رفتارهای ایرانیان اپوزوسیون فعال در اینترنت و بررسی ایشان در فضای مجازی 

 میتوان به آسانی بدین نکته پی برد که امت همیشه در صحنه ایران، از برقراری یک جامعه نیمه دموکرات در 

فضای مجازی و اینترنت نیز عاجزند و همواره اعضای گروه های مختلف با یکدیگر در حال جنگ و دعوا می باشند.

به راستی مایی که از ایجاد یک محیط اینترنتی کوچک و پیش پا افتاده که باید اداره شود سر باز زده و 

در حقیقت توانایی ساخت و اداره چنین جامعه ای را نداریم، چگونه می توانیم دم از آزاد کردن ایران و 

رساندن کشورمان به سرزمینی سکولار دموکرات بزنیم که در آن هر کس حق آزادی بیان داشته و 

می تواند هر آنچه که می خواهد را بگوید و بنویسد و منتشر کند؟

چرا ایرانیان دست کم در فضای اپوزوسیون از ایجاد یک جامعه دموکرات عاجزند و سخن مخالفان خود 


را نمی شوند و با توهین و برچسب زدن به مخالفان، تلاش می کنند تا صدای مخالف را خفه کرده و 


ایشان را با ترور شخصیتی نابود کنند؟ آیا عدم توانایی ایرانیان برای رسیدن 

و برقراری یک جامعه دموکراتیک  نیز تقصیر دولت و نتیجه اعمال حکومت اسلامی است؟

ایا حقیقت این نیست که هر ایرانی  می خواهد به هر قیمتی شده حرف خود را به کرسی بنشاند و 


هر دگراندیشی را انسانی کوته فکر و بی سواد می خواند؟ آیا این اعتماد به نفس های کاذب و خود 

باوری های تهوع آور موجب نشده اند که پس از سه دهه تلاش اپوزوسیون ایرانی برای براندازی رژیم، 

آب از آب تکان نخورده و حکومت جنایتکار اسلامی همچنان سرپا باقی بماند؟

همدلی و یکرنگی و اتحاد داشتن برای رسیدن به یک هدف مشترک، تنها راه رسیدن به آزادی و 


رهایی از چنگال حکومت اسلامی است؛ چنانچه چون حالا و تمام سال های گذشته، مردمان 

ایران زمین با یکدیگر همدل و همصدا نبوده و به جای دوستی و مهربانی، تُخم کینه و نفاق بکارند؛ 

هیچ راهی برای خلاصی از شر وجود این رژیم نکبت بار وجود ندارد.

در طی سه دهه گذشته، رژیم جنایتکار اسلامی با فریفتن مردمان و پاشیدن بذر دشمنی در میان ، 

اپوزوسیون حس اتحاد و همدلی را در میان ایرانیان از بین برده و مردم را نسبت

به یکدیگر بی اعتماد نموده است؛ به صورتی که هیچ کسی، سخن فرد دیگری را باور نکرده و 

همگان بر این باورند که هم میهن شان قصد فریب دادن ایشان را دارد و همین امر سبب می شود 

که دو ایرانی که شناختی از یکدیگر ندارند، چه در داخل و چه در خارج از کشور، هر یک نسبت به 

دیگری بی اعتماد بوده و به جای سخن از دوستی و همراهی گفتن، از یکدیگر فاصله بگیرند


ایرانیان و به خصوص گروه های فعال و مخالف حکومت اسلامی نیاز دارند تا بیاموزند که در این برهه 

دردناک از زمان، باید دشمنی ها، اختلاف نظر ها و مخالفت های شخصی را برای رسیدن به هدفی 

بزرگ تر و ارزشمند تر که همانا آزادی ایران است، کنار گذاشته و یک دل و هم صدا در یک راه قدم بر 

دارند. تمامی گروه های مخالف حکومت اسلامی که خواستار سرنگونی نظام هستند بایستی 

متحد شده و در یک صف بایستند و  به رژیم جنایتکار اسلامی حمله کنند تا این اژدهای 

هفت سر از پای افتاده و نابود شود.

نگارنده : مریم کوثری 

پاینده ایران برقرار باد سامانه پادشاهی 

۱۳۹۲ فروردین ۱۴, چهارشنبه

۱۳۹۲ فروردین ۱۲, دوشنبه

12فروردین 1358 ،لکه سیاه در تاریخ ایران



12فروردین 1358 ،لکه سیاه در تاریخ ایران 

در روز 12 فروردین سال 1358 در ایران ، خمینی و یاران ایران ستیز او با استفاده از هیجان و احساسات مردم در آن تاریخ و همچنین حضور گسترده مزدوران مسلح بر سر صندوقهای رأی رفراندمی نمایشی برگزار نمودند و با این رفراندم دموکراسی و آزادی را در ایران به مسلخ کشیده و نابود کردند و 34 سال مردم ایران را با کشتار و شکنجه در زجرو دردی بی پایان نگهداشتند.در این روز همه ایرانیان در داخل و خارج از کشور اقدام به برگزاری تظاهرات مینمایند و تنفر و انزجار خود را از تمامیت این رژیم دینی دیکتاتوری ایران ستیز به مردم جهان نشان میدهند.

به نظر شما ، با توجه به این همه مستندات در مورد نا کارایی و فساد نظام جمهوری اسلامی ، ما اکنون نباید خواستار یک رفراندوم برای تعیین نوع نظام مورد نظر خود باشیم؟!


روز سیاه ۱۲ فروردین ،لکه ننگی بر پیشانی مردمی است که دانسته و ندانسته ،اسیر بازیهای سیاسی شدند و این لکه بزودی توسط جوانان غیرتمند و میهن دوست پاک خواهد شد .

امید که به زودی زود شاهد برگزاری انتخاباتی آزاد در ایران باشیم و در این میان ،مردم ایران و بخصوص جوانان ،از شعور خود دفاع کنند و کاری کنند که اشتباهات گذشتگان و پدران و مادرانشان به بوته فراموشی سپرده شود

مطمئنم که در نهایت ،جوانان ایران زمین ،حرف آخر را خواهند زد .  پاینده ایران جاوید سامانه پادشاهی 

نگارنده : مریم کوثری

12فروردین 1358 ، برگی سیاه در تاریخ ایران



12فروردین 1358 ، برگی سیاه در تاریخ ایران 

در روز 12 فروردین سال 1358 در ایران ، خمینی و یاران ایران ستیز او با استفاده از هیجان و احساسات مردم در آن تاریخ و همچنین حضور گسترده مزدوران مسلح بر سر صندوقهای رأی رفراندمی نمایشی برگزار نمودند و با این رفراندم دموکراسی و آزادی را در ایران به مسلخ کشیده و نابود کردند و 34 سال مردم ایران را با کشتار و شکنجه در زجرو دردی بی پایان نگهداشتند.در این روز همه ایرانیان در داخل و خارج از کشور اقدام به برگزاری تظاهرات مینمایند و تنفر و انزجار خود را از تمامیت این رژیم دینی دیکتاتوری ایران ستیز به مردم جهان نشان میدهند.

به نظر شما ، با توجه به این همه مستندات در مورد نا کارایی و فساد نظام جمهوری اسلامی ، ما اکنون نباید خواستار یک رفراندوم برای تعیین نوع نظام مورد نظر خود باشیم؟!


روز سیاه ۱۲ فروردین ،لکه ننگی بر پیشانی مردمی است که دانسته و ندانسته ،اسیر بازیهای سیاسی شدند و این لکه بزودی توسط جوانان غیرتمند و میهن دوست پاک خواهد شد .

امید که به زودی زود شاهد برگزاری انتخاباتی آزاد در ایران باشیم و در این میان ،مردم ایران و بخصوص جوانان ،از شعور خود دفاع کنند و کاری کنند که اشتباهات گذشتگان و پدران و مادرانشان به بوته فراموشی سپرده شود

مطمئنم که در نهایت ،جوانان ایران زمین ،حرف آخر را خواهند زد . 

نگارنده : مریم کوثری