۱۳۹۲ فروردین ۹, جمعه

وحانیون به دنبال مال و جاه و عیش و فریب عوام



در روزگار شیخ ابراهیم زنجانی، ایران حوزه علمیه متمرکز و بزرگی ندارد، شهرهای بزرگ هر یک حوزه های کوچکی دارند و طلبه های اندکی گرد چند استاد، به تحصیل و پیش بردن حرفه روحانیت اشتغال دارند، رسم بر این است که هرکس خواهان تحصیل در مراتب عالی است، بار سفر ببندد و راهی عتبات عالیات، به ویژه نجف، شود؛ مرکز اقتدار علمی و دینی شیعه در عتبات است و مراجع بزرگ تقلید در آنجا حضور دارند، زندگی نامه خود نوشتِ شیخ ابراهیم زنجانی، با شرح داستان سفر او به نجف آغاز می شود، او می نویسد که پیش از رفتن به نجف، از عتبات عالیات و مراجع تقلید و طلبه ها و ساکنان آن، تصوری مانند عوام مردم داشته است: «پس از این که دو سه سال در عتبات ماندم و اوضاع آنجا را از علمای معروفین و طلاب و مجاورین دیدم، آن اعتقاد ساده عوامی را که داشتم و علما و طلاب، بلکه سکنه عتبات مقدسه را مانند فرشته، پاک و زاهد و مُعرض از دنیا و ریاست و جاه می پنداشتم، به کلی زایل شد؛ بلکه به عکس، دیدم که حریص ترین مردم به مال و جاه و عیش و فریب عوام، درآن جا تمرکز یافته و اساس کارها بر طلب دنیا و متابعت هوا و فریب عوام است؛ بلکه هرقدر تدقیق در اساس اسلام و حقایق احکام نمودم، بر من روشن تر شد که از دین تنها نامی باقی مانده که آن را مایه زندگانی آسوده و جمع مال و خوش گذرانی و تحمیل بر عوام بدبخت ساخته اند، اوضاعی که از ایرانیان بدبخت در راه و عتبات دیدم، به اندازه ای دلم به حال این مملکت سوخت که به شرح نیاید، دیدم وسایل تمام بدبختی ایران در آن جاها تهیه می شود» ... اختصاص وصایت به روحانیت در سده های اخیر و تا پیش از استقرار نظام حقوقی جدید در ایران، امری رایج بوده است، توده مردم گمان داشته اند تنها نزد یک روحانی می توان وصیت کرد و روحانی، نقش یک وکیل در دنیای امروز را بازی می کرده است، زنجانی این شغل روحانیت را «انفع از هر تجارت و مالکیت و حکومت» می داند، که از نظر شرعی ساختگی است؛ با توجه به اقتدار اجتماعی روحانیت و باز بودن دست آن ها در تصرف مال مردم «هرکس هم فهمید که شرعاً از غیر اینان وصی می توان قرار داد- و بسیاری ناچار بودند از غیر ایشان وصی کنند- همه مال ایشان به غارت می رود»، نویسنده از شگردهای گوناگون جعل سند یاد می کند که روحانیان به یاری آن، اختیار وصیت مردگان را به دست می گرفتند و بر اموال آنها چیره می شدند و در بسیاری مواقع، ورثه را از مال بی بهره می گذاشتند، روحانیان، خود منصب قضاوت را هم به عهده گرفته بودند و در نتیجه راهی برای دادخواهی نبود، زنجانی، علت عدم انباشت سرمایه را که به «بدبختی سکنه ایران» انجامیده، همین بیدادگری اقتصادی روحانیان می داند: «سبب بدبختی سکنه ایران چیست که برخلاف ممالک دیگر، ثروت در هیچ خانواده تا دو پشت و سه پشت پاینده نمی شود و مردم دیگر هرگز به یکدیگر و به هیچ معامله و شرکت و تجارت و بنای کارخانه و سایر آبادی رغبت و اعتبار نمی کنند ... سبب جلای وطن بسیاری از ایرانیان و پناه بردن به ممالک خارجه و به کار حمالی و عملگی پرداختن و با هر زحمت سوخته و ساختن، از زحمت و تعدی مأمورین دیوان و از آفات قاضیان و تجاوزات روحانیان و متلبسان به هیأت علما و دینیان است» ... «روز به روز، مداخلات و اختراعات در این کار [خمس و زکات] زیاد شده تا کار به جایی رسیده، که صریحاً امر می کنند تمام وجوهِ میراث از خمس و زکات و مال امام و رد مظالم و مال وصایا و عایدات اوقاف، برای خیرات از تمام بلاد شیعه باید حمل به عتبات شود ... احسانات به دست علما باشد افضل است ... پس بالاخره ... تمام عناوین که در اسلام وجوباً یا استحباباً برای دادن وجه مجانی به دیگری است، برمی گردد به کسی که در نجف اشرف یا کربلا ثابت شود اعلم و اتقی است»، این در حالی است که از نظر زنجانی مردم ایران در آتش فقر می سوزند و خود از هرکس دیگر به مال ایرانی شایسته ترند
برگرفته از خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی
شیخ ابراهیم زنجانی (1234-1313 هجری شمسی)، از مجتهدین زنجان که در مجلس دوره اول مشروطه از زنجان و در دورهٔ دوم از تبریز و در دورهٔ سوم و چهارم از زنجان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر