۱۳۹۱ بهمن ۱۲, پنجشنبه

دیدگاه فرخ پیرنیا در ارتباط با سازمان رستاخیز نوین


شاهزاده رضا پهلوی



شاهزاده رضا پهلوی ٣٠ ژانویه2013   تمام تلاش و هدفم این است که شرایط بهتری برای کشور و مردم بوجود آورم ، هر کاری که انجام میدهم با انگیزه شخصی نیست .......بر مسئولیتی که با این کار به دوش من هست، مانند این است که یک علامت روی پیشانی من زده شده که هر لحظه توسط این دشمن تروریست سر بنده را هم ببرند ....هدف من فقط خدمتی است که میخواهم به مملکتم بکنم و هیچ انتظاری هم ندارم .....من خیلی کمتر چیزی دارم که در اینکار از دست بدهم تا در مقابل، نتیجه ای است که میلیونها نفر میتوانند از دست بدهند ....تشخیص با خود مردم است..... فقط مردم بدانند که من تا آخرین نفسم تلاش خواهم کرد که کشورم آن آبرو ، آن اعتبار و عظمتی که داشت بدست آورد و مردم کشورم زندگی مرفه و بهتر و موفقیت آمیزتر داشته باشند .... غیرازاین نه انتظار بیشتری ازخودم دارم نه غیرازاین هدفی میتوانم داشته باشم
شاهزاده رضا پهلوی ٣٠ ژانویه2013 تمام تلاش و هدفم این است که شرایط بهتری برای کشور و مردم بوجود آورم ، هر کاری که انجام میدهم با انگیزه شخصی نیست .......بر مسئولیتی که با این کار به دوش من هست، مانند این است که یک علامت روی پیشانی من زده شده که هر لحظه توسط این دشمن تروریست سر بنده را هم ببرند ....هدف من فقط خدمتی است که میخواهم به مملکتم بکنم و هیچ انتظاری هم ندارم .....من خیلی کمتر چیزی دارم که در اینکار از دست بدهم تا در مقابل، نتیجه ای است که میلیونها نفر میتوانند از دست بدهند ....تشخیص با خود مردم است..... فقط مردم بدانند که من تا آخرین نفسم تلاش خواهم کرد که کشورم آن آبرو ، آن اعتبار و عظمتی که داشت بدست آورد و مردم کشورم زندگی مرفه و بهتر و موفقیت آمیزتر داشته باشند .... غیرازاین نه انتظار بیشتری ازخودم دارم نه غیرازاین هدفی میتوانم داشته باشم

۱۳۹۱ بهمن ۸, یکشنبه

سازمان رستاخیز نوین ایران,جنبش شمعهای روشن ۱۶ دسامبر


صحبتهای شجاعانه ستار درباره ایران و اسلام


یک بار دیگر خودکشی ، خودکشی یک مرد با قطار تهران



یک بار دیگر  خودکشی ، خودکشی یک مرد با قطار تهران

یک مرد ناشناس هنگام عبور قطار تهران ـ مشهد از شهرستان قرچک با پرت کردن خود به زیر قطار خودکشی کرد.
این حادثه که حدود ساعت 14 امروز رخ داد منجر به فوت این فرد شد.
ماموران امداد و نیروی انتظامی پس از حضور در صحنه حادثه که در منطقه کمربندی جنوبی شهر قرچک بود جسد این فرد ناشناس را که هویتش تاکنون نامعلوم است را از محل حادثه منتقل کردند.
گرچه علت خودکشی مشخص نشده ولی‌ این روزها،ما شاهد افزایش آمار خودکشی، به علت فشارهای اقتصادی و روحی‌ -روانی‌ که رژیم ضّد بشری آخوندی فراهم آورده، هستیم.خودکشی‌ جوانان به تنگ آمده از دست رژیم و همینطور پدرانی که به خاطر نان شب از زن و فرزندانشان شرمنده هستند و بناچار چاره‌ای جز خودکشی‌ نمی‌بینند .بیایید دست در دست هم نهیم و به این رژیم پلید آخوندی "نه" بگوییم و میهنمان را نجات دهیم، باشد که دیگر شاهد خودکشی‌ نباشیم
یک بار دیگر خودکشی ، خودکشی یک مرد با قطار تهران

یک مرد ناشناس هنگام عبور قطار تهران ـ مشهد از شهرستان قرچک با پرت کردن خود به زیر قطار خودکشی کرد.
این حادثه که حدود ساعت 14 امروز رخ داد منجر به فوت این فرد شد.
ماموران امداد و نیروی انتظامی پس از حضور در صحنه حادثه که در منطقه کمربندی جنوبی شهر قرچک بود جسد این فرد ناشناس را که هویتش تاکنون نامعلوم است را از محل حادثه منتقل کردند.
گرچه علت خودکشی مشخص نشده ولی‌ این روزها،ما شاهد افزایش آمار خودکشی، به علت فشارهای اقتصادی و روحی‌ -روانی‌ که رژیم ضّد بشری آخوندی فراهم آورده، هستیم.خودکشی‌ جوانان به تنگ آمده از دست رژیم و همینطور پدرانی که به خاطر نان شب از زن و فرزندانشان شرمنده هستند و بناچار چاره‌ای جز خودکشی‌ نمی‌بینند .بیایید دست در دست هم نهیم و به این رژیم پلید آخوندی "نه" بگوییم و میهنمان را نجات دهیم، باشد که دیگر شاهد خودکشی‌ نباشیم
L

هدفمند کردن یارانه‌ها، طرح امام زمان بود


.دولتمردان در دو سه سال اخیر هر چقدر در اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها سوءمدیریت داشته اند و نتوانسته‌اند این طرح را به صورتی درست مدیریت و اجرا کنند، در عوض ادعاهای عجیب و غریبی درباره آن داشته‌اند!
به گزارش « محبت نیوز» محمدحسین روانبخش در روزنامه مردم سالاری نوشت: دولتمردان در دو سه سال اخیر هر چقدر در اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها سوءمدیریت داشته اند و نتوانسته‌اند این طرح را به صورتی درست مدیریت و اجرا کنند، در عوض ادعاهای عجیب و غریبی درباره آن داشته‌اند!
5 بهمن 89 محمود احمدی‌نژاد در جمع منتخبان استان گیلان با بیان اینکه کار فرهنگی را در کشور و استان گیلان باید جدی‌تر از گذشته بگیریم، تصریح کرد: ساختن ایران و گیلان نیازمند چند چیز است که یکی از آنها ایمان و توکل بر خداست. وی همدلی، کار و تلاش و توجه به عدالت را از دیگر پیش نیازهای ساختن ایران برشمرد و گفت: البته عدالت نقطه آغاز شکوفایی انسان است.
احمدی نژاد تاکید کرد: عدالت مهم است اما سخت است، به گونه‌ای که یکی از ماموریت اصلی انبیا عدالت است. احمدی‌نژاد با بیان اینکه یکی از عزیزان از من سوال کرد که چطور شد که هدفمند کردن یارانه‌ها خوب شد، اظهار داشت: علت ‌های این مساله این بود که اولا پنج سال مداوم کار دولت بود علت دوم اعتماد متقابل دولت و مردم بود و علت سوم این بود که این طرح امام زمان بود. وی با اشاره به اینکه طرح هدفمند کردن یارانه‌ها در 26 کشور دیگر نیز اجرا شده است، گفت: در دیگر کشورها که این طرح اجرا شد مشکلات سنگین ایجاد شد، اما در ایران برعکس شد.
احمدی نژاد لازمه بعدی ساختن ایران را استفاده از الگوی ایرانی اسلامی دانست وگفت: هرکاری در کشور انجام می‌شود باید به اعتلای فرهنگی بینجامد و مبتنی بر توانمندی‌های خودمان باشد. محمود احمدی‌نژاد همچنین در جمع مدیران استان گیلان افزود: فرصت خدمتگزاری امری معمولی و اتفاقی نیست و قابل قیاس با سایر فرصت‌ها نیست.
وی با بیان اینکه امروز ملت ایران یک قطعه طراحی الهی تاریخی است، تصریح کرد: بعثت انبیا هم قطعاتی از این طراحی بوده است. احمدی نژاد گفت: کسی که اتاقی برای خود می‌سازد می‌داند که افزایش آمارها در خدمت رسانی چه معنایی دارد. وی با تاکید بر اینکه خداوند لطف ویژه‌ای به ملت ایران دارد اظهار داشت: ماموریت ویژه ایران به ملت ایران داده شده است و در مقطعی هستیم که قرار است اتفاقات بزرگ در آن بیفتد و طومار مستکبران در هم بپیچد. رئیس قوه مجریه تصریح کرد: همه انبیا و اولیای الهی آرزو داشتند در این دوره زندگی کنند.
احمدی‌نژاد حل مشکلات تک تک مردم را به اهمیت حل مشکلات کلان استان دانست و گفت: مردم برای ما مهم هستند. وی با اشاره به اینکه کارها باید باعشق باشد، گفت: کسی که بدون عشق کار کند، به اولین کسی که ضربه می‌زند خودش است. وی با اشاره به الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت گفت: الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یعنی اینکه اهدافی که ما برای ساختار جامعه داریم منطبق با فرهنگ خودمان باشد

جمهوری اسلامی فراموش شده است به یکدیگر نپردازیم.


جمهوری اسلامی فراموش شده است به یکدیگر نپردازیم.
موضوع بسیار مهم است خواهشا پنج دقیقه وقت بگذارید و مطلب را بخوانید
 
انرژی خویش را برای مبارزه با جمهوری اسلامی صرف کنیم نه برای یکدیگر !!
 
بیایید به فعالیتهای یکدیگر نگاهی بی اندازیم، نخست از خودمان آغاز کنیم، براستی مبارزات ما تا چه اندازه تاثیر گذار بوده است؟ 
براستی با کی و کجا در حال مبارزه هستیم، ما را چه شده است، از خودم آغاز میکنم، خودی که در راه مبارزه بسیار انرژی داشته و توانایی سازماندهی نیروهای مبارزاتی را تا حدودی دارا میباشم، اما به جای اینکه انرژیم برای مبارزه با جمهوری اسلامی به درستی خرج شود، صرف پاسخ دادن به خاله زنک بازی های خود اپوزسیون و فعالین سیاسی مخالف حکومت اسلامی صرف میشود.
 
 بجای اینکه در برابر جمهوری اسلامی قد علم کنم، در برابر پاسخ به جریانهای ضد پادشاهی بامداد تا شامگاه بیهوده انرژی مصرف می کنم.
از همه دردناک تر و غم انگیز تر ۴ ماهی می شود در برابر هم فکران و کسانی که مدعی هستند هوادار سامانه پاشاهی می باشند، درگیری نیز پیدا کردم.
 
در مرحله نخست اندیشه کردم، که ایراد شاید از من و رفتارم باشد، اما زمانی که عمیق تر نگاه کردم و در کل اپوزسیون ژرف نظری افکندم، دریافتم ۳۴ سال است که فعالین سیاسی ما در عمل آرمانهای خویش را تنها در کتابها میخوانند و در عمل براستی فراموش کرده اند و عملا با خود مبارزه میکنند و در این میان جمهوری اسلامی به دست فراموشی سپرده شده است.
اپوزسیون امروز از هر طیف سیاسی نخست با هم اندیشان خویش درگیر است، به جبهه ملی نگاه بی اندازیم که نخستین و مهمترین دشمنش جبهه ملی می باشد، از کمونیستهای کشورمان بگیرید که نخستین و مهمترین دشمنشان خویشتن هستند، تا ما هواداران پادشاهی که به هزاران هزار دسته و گروه چند تنه تقسیم شده ایم، و حتا چشم دیدن یکدیگر را نداریم و از تمام گاهمان بر علیه یکدیگر استفاده می کنیم.
 
آری با خود اندیشیدم و دیدم، من نیز وارد این بچه بازی ها شده ام. آری من به جای افشا کردن و مبارزه عملی با جمهوری اسلامی به مانند دیگر افراد فعال اپوزسیون بیشترین گاهم برای مبارزه با هم فکران خودم می شود.
سخنم در این نوشتار بدین معنا نیست که چه کسی گناهکار است، سخن بر این است چه کسی خود را میتواند بی گناه قلمداد کند؟
 
آری همه ما در وضعیت کنونی سهیم هستیم، روی سخن نویسنده این نوشتار با تمام جریانات سیاسی می باشد، براستی چرا تا این هنگامه در درون هم اندیشان خودمان نتوانستیم اتحادی هر چند کوجک در برابر جمهوری اسلامی بوجود آوریم؟؟
آیا کدام فعال سیاسی شهامت دارد، مدعی باشد، در ظرف این ۳۴ سال سیاهی، انگ و مهر همکاری با جمهوری اسلامی حتا برای یکبار از سوی همفکرانش بر پیشانیش نخورده است؟؟
 
آری تک تک ما حتا از سوی هم باورانمان مورد هتاکی و اتهام قرار گرفته ایم، همه ما فعالین سیاسی ناگریز به پاسخ شده ایم، و نتیجه این اتهامات و پاسخ ها فراموشی و غافل شدن از مبارزه با جمهوری اسلامی بوده است.
 
در درجه نخست روی سخنم با هواداران پادشاهی و در مرحله پسین با همه اپوزسیون است، دوستان عزیز من تا کنون اندیشه کردید، زمانی که رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اظهار می کند: ( دشمنان نظام و مخالفین انقلاب اسلامی حتا توان دور یک میز جمع شدن را ندارند چه برسد که بتوانند به ائتلافی دست یابند و متحد شوند)، بایستی از شرمساری آب شویم، براستی چگونه می خواهیم در برابر ملت خویش سر افراز باشیم؟؟
 
 دوستان چرا کمی از خودمان شرم نمی کنیم؟ چرا از کرده های خویش ابراز پشیمانی نمی کنیم؟ 
به اصطلاح ما فعالین سیاسی  جزئی از خواص جامعه محسوب می شویم، اما حرکت هایمان بیشتر به دلقکان سیرک شباهت دارد، هر چند دلقکان هدفی را دنبال می کنند و روی حساب و کتاب دلقک می شوند، اما ما فعالین سیاسی مخالف حکومت اسلامی از چه روی دلقک این سیرک بزرگ شده ایم؟
 
دوستان عزیز که ظرف این چند ماه با بخشی از شماها درگیری لفظی پیدا کردم، بدین وسیله از همین لحظه در ارتباط با اتفاقاتی که افتاده ابراز پشیمانی می کنم، اما از هیچ کس پوزش خواهی نمی کنم، زیرا هیچگاه من به شخصه آغاز کنند نبوده و نیستم و هموراه در مقام دفاع از خویشتن برخواستم، و به گونه های متفاوت هر آنچه که در این جنگهای لفظی گفتم سزاور طرف مقابل بوده و هست اما از کرده خویش پشیمانم که چرا من هم وارد این بازیها شدم، از کرده خویش پشیمانم زیرا من هم جمهوری اسلامی را رها کرده و وقتم را با درگیری فعالین سیاسی مخالف جمهوری اسلامی تلف نمودم، آری از امروز اگر بدترین توهین ها به شخص خودم شود را تحمل می کنم و انرژی خویش را صرف مبارزه با جمهوری اسلامی و استقرار باورهایم که همانا سامانه شاهنشاهی است در ایران عزیزم می کنم.
 
بیایید شما دوستان هم دیگر به یکدیگر نپردازید، روی سخنم با تمام جریانات سیاسی است، یاران بیاید از منیت ها دست بر داریم، بیاید همه ما به اشتباهات فاحش خویش اقرار کنیم، 
دوستان به هر آرمانی که باور دارید سوگند مسیر مبارزه را رها کردیم و در باتلاق کینه توزی از یکدیگر افتادیم و داریم در این لجن زار دست و پا می زنیم .
 
بیاید به فضای اتهام زنی پایان دهیم، دیدگاه نویسنده این نوشتار این نیست که بیایید با یکدیگر متحد شویم و جبهه واحد تشکیل دهیم، زیرا این امر هیچگاه امکان پذیر نمی باشد، نظر مشخص من این است که بیاید به یکدیگر نپردازیم و به جای کینه توزی به یکدیگر به جمهوری اسلامی بپردازیم.
 
آرمان دارم که نوشتار بالا باعث حداقل یک دقیقه اندیشه کردن به رفتار سیاسی خویش باشد.
 
نگارنده امید دانا
جمهوری اسلامی فراموش شده است به یکدیگر نپردازیم.
موضوع بسیار مهم است خواهشا پنج دقیقه وقت بگذارید و مطلب را بخوانید

انرژی خویش را برای مبارزه با جمهوری اسلامی صرف کنیم نه برای یکدیگر !!

بیایید به فعالیتهای یکدیگر نگاهی بی اندازیم، نخست از خودمان آغاز کنیم، براستی مبارزات ما تا چه اندازه تاثیر گذار بوده است؟
براستی با کی و کجا در حال مبارزه هستیم، ما را چه شده است، از خودم آغاز میکنم، خودی که در راه مبارزه بسیار انرژی داشته و توانایی سازماندهی نیروهای مبارزاتی را تا حدودی دارا میباشم، اما به جای اینکه انرژیم برای مبارزه با جمهوری اسلامی به درستی خرج شود، صرف پاسخ دادن به خاله زنک بازی های خود اپوزسیون و فعالین سیاسی مخالف حکومت اسلامی صرف میشود.

بجای اینکه در برابر جمهوری اسلامی قد علم کنم، در برابر پاسخ به جریانهای ضد پادشاهی بامداد تا شامگاه بیهوده انرژی مصرف می کنم.
از همه دردناک تر و غم انگیز تر ۴ ماهی می شود در برابر هم فکران و کسانی که مدعی هستند هوادار سامانه پاشاهی می باشند، درگیری نیز پیدا کردم.

در مرحله نخست اندیشه کردم، که ایراد شاید از من و رفتارم باشد، اما زمانی که عمیق تر نگاه کردم و در کل اپوزسیون ژرف نظری افکندم، دریافتم ۳۴ سال است که فعالین سیاسی ما در عمل آرمانهای خویش را تنها در کتابها میخوانند و در عمل براستی فراموش کرده اند و عملا با خود مبارزه میکنند و در این میان جمهوری اسلامی به دست فراموشی سپرده شده است.
اپوزسیون امروز از هر طیف سیاسی نخست با هم اندیشان خویش درگیر است، به جبهه ملی نگاه بی اندازیم که نخستین و مهمترین دشمنش جبهه ملی می باشد، از کمونیستهای کشورمان بگیرید که نخستین و مهمترین دشمنشان خویشتن هستند، تا ما هواداران پادشاهی که به هزاران هزار دسته و گروه چند تنه تقسیم شده ایم، و حتا چشم دیدن یکدیگر را نداریم و از تمام گاهمان بر علیه یکدیگر استفاده می کنیم.

آری با خود اندیشیدم و دیدم، من نیز وارد این بچه بازی ها شده ام. آری من به جای افشا کردن و مبارزه عملی با جمهوری اسلامی به مانند دیگر افراد فعال اپوزسیون بیشترین گاهم برای مبارزه با هم فکران خودم می شود.
سخنم در این نوشتار بدین معنا نیست که چه کسی گناهکار است، سخن بر این است چه کسی خود را میتواند بی گناه قلمداد کند؟

آری همه ما در وضعیت کنونی سهیم هستیم، روی سخن نویسنده این نوشتار با تمام جریانات سیاسی می باشد، براستی چرا تا این هنگامه در درون هم اندیشان خودمان نتوانستیم اتحادی هر چند کوجک در برابر جمهوری اسلامی بوجود آوریم؟؟
آیا کدام فعال سیاسی شهامت دارد، مدعی باشد، در ظرف این ۳۴ سال سیاهی، انگ و مهر همکاری با جمهوری اسلامی حتا برای یکبار از سوی همفکرانش بر پیشانیش نخورده است؟؟

آری تک تک ما حتا از سوی هم باورانمان مورد هتاکی و اتهام قرار گرفته ایم، همه ما فعالین سیاسی ناگریز به پاسخ شده ایم، و نتیجه این اتهامات و پاسخ ها فراموشی و غافل شدن از مبارزه با جمهوری اسلامی بوده است.

در درجه نخست روی سخنم با هواداران پادشاهی و در مرحله پسین با همه اپوزسیون است، دوستان عزیز من تا کنون اندیشه کردید، زمانی که رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اظهار می کند: ( دشمنان نظام و مخالفین انقلاب اسلامی حتا توان دور یک میز جمع شدن را ندارند چه برسد که بتوانند به ائتلافی دست یابند و متحد شوند)، بایستی از شرمساری آب شویم، براستی چگونه می خواهیم در برابر ملت خویش سر افراز باشیم؟؟

دوستان چرا کمی از خودمان شرم نمی کنیم؟ چرا از کرده های خویش ابراز پشیمانی نمی کنیم؟
به اصطلاح ما فعالین سیاسی جزئی از خواص جامعه محسوب می شویم، اما حرکت هایمان بیشتر به دلقکان سیرک شباهت دارد، هر چند دلقکان هدفی را دنبال می کنند و روی حساب و کتاب دلقک می شوند، اما ما فعالین سیاسی مخالف حکومت اسلامی از چه روی دلقک این سیرک بزرگ شده ایم؟

دوستان عزیز که ظرف این چند ماه با بخشی از شماها درگیری لفظی پیدا کردم، بدین وسیله از همین لحظه در ارتباط با اتفاقاتی که افتاده ابراز پشیمانی می کنم، اما از هیچ کس پوزش خواهی نمی کنم، زیرا هیچگاه من به شخصه آغاز کنند نبوده و نیستم و هموراه در مقام دفاع از خویشتن برخواستم، و به گونه های متفاوت هر آنچه که در این جنگهای لفظی گفتم سزاور طرف مقابل بوده و هست اما از کرده خویش پشیمانم که چرا من هم وارد این بازیها شدم، از کرده خویش پشیمانم زیرا من هم جمهوری اسلامی را رها کرده و وقتم را با درگیری فعالین سیاسی مخالف جمهوری اسلامی تلف نمودم، آری از امروز اگر بدترین توهین ها به شخص خودم شود را تحمل می کنم و انرژی خویش را صرف مبارزه با جمهوری اسلامی و استقرار باورهایم که همانا سامانه شاهنشاهی است در ایران عزیزم می کنم.

بیایید شما دوستان هم دیگر به یکدیگر نپردازید، روی سخنم با تمام جریانات سیاسی است، یاران بیاید از منیت ها دست بر داریم، بیاید همه ما به اشتباهات فاحش خویش اقرار کنیم،
دوستان به هر آرمانی که باور دارید سوگند مسیر مبارزه را رها کردیم و در باتلاق کینه توزی از یکدیگر افتادیم و داریم در این لجن زار دست و پا می زنیم .

بیاید به فضای اتهام زنی پایان دهیم، دیدگاه نویسنده این نوشتار این نیست که بیایید با یکدیگر متحد شویم و جبهه واحد تشکیل دهیم، زیرا این امر هیچگاه امکان پذیر نمی باشد، نظر مشخص من این است که بیاید به یکدیگر نپردازیم و به جای کینه توزی به یکدیگر به جمهوری اسلامی بپردازیم.

آرمان دارم که نوشتار بالا باعث حداقل یک دقیقه اندیشه کردن به رفتار سیاسی خویش باشد.

نگارنده امید دانا

شاهزاده رضا پهلوی : هیچ چیزی بدتر از بی تفاوتی یک ملت به آینده نیست


شاهزاده رضا پهلوی : هیچ چیزی بدتر از بی تفاوتی یک ملت به آینده نیست


reza pahlavi
دوستان و همرزمان، همانطوریکه شاهد هستید  بدنه نظام آسیب پذیر شده و با آگاهی هر چه بیشتر شما از این واقعیت که ما میتوانیم با یکدلی و همسو شدن ، رژیم جمهوری اسلامی را ازعرصه قدرت بزدائیم ، ما به پیروزی نزدیکتر خواهیم کرد.
گواه ما برای این حقیقت چیزی نیست بجز حقایق ، ترس سردمداران رژیم از حقیقت انکار ناپذیر عشق مردم ایران زمین به شاهزاده رضا پهلوی ، که همراه با مردم ایران در صف مبارزه بر علیه ظلم و ستم قد برافراشته و در تمامی سکوهای سیاسی مطرح روز از حقوق پایمال شده سی و چهار ساله  مردم ایران دفاع میکند. آری حضور درخشان شاهزاده و حمایت ایشان از مردم ایران و حمایت بیدریغ مردم از شاهزاده رضا پهلوی ، غبار ترس و وحشت بر اندام خامنه ای و مجلس خبرگانش انداخته. هوشیار باشید و از ترفندهای رژیم در ایجاد رعب و وحشت ، هراس به دل راه ندهید چون دشمن امروز به دلیل اتحاد و یکپارچگی مخالفین بیش از پیش تضعیف شده است و پیوستن هر چه بیشتر تشکل های اپوزوسیون به شورای ملی ایران ، باعث زبونی بیشتر جمهوری اسلامی شده است،  با شرکت نکردن خود در مراسم سالگرد ننگین انقلاب و همچنین تحریم کردن انتخابات میتوانید ضربه مهلک دیگری به بدنه نظام وارد آورید .
به امید پیروزی نور بر تاریکی ، به امید صبح آزادی وطن .   

۱۳۹۱ بهمن ۷, شنبه

فایل صوتی از بند 350 اوین بخش دوم


از تهران تا قاهره


ضا شاه پهلوی و سخنرانی در مراسم کشف حجاب


رضا شاه پهلوی


جاوید شاه



عکس بی نظیر حضور شـــــاه در مراسم افتتاح بازیهای آسیایی 1974
{تهران - استادیوم 100 هزار نفری آریامهر - شهریور 1353 خورشیدی}
عکس بی نظیر حضور شـــــاه در مراسم افتتاح بازیهای آسیایی 1974
{تهران - استادیوم 100 هزار نفری آریامهر - شهریور 1353 خورشیدی}

دلتان برای شاه و مردم تنگ نشده؟



دلتان برای شاه و مردم تنگ نشده؟ 

در ششم بهمن ١٣٤١ محمد رضا شاه پهلوی اصلاحات پیشنهادی خود که در شش اصل گنجانده شده بود را به همه پرسی گذاشت، بعداً شش اصل به ١٩ اصل توسعه داده شد.

6 اصل:
- اصلاحات ارضی و لغو نظام ارباب و رعیتی
- ملی کردن جنگل ها و مراتع
- فروش سهام کارخانجات دولتی
- سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها
- دادن حق رأی به زنان و برابری حقوق سیاسی آنان با مردان
 - تأسیس سپاه دانش
 
سئوال:
چرا چپولان از اصلاحات معقول استقبال دفاع نکردند و به پشتیبانی از ارتجاع سیاه ادامه دادند؟
 
چرا چپولان اکنون هم مدافع اصلاح اسلامیون ٣٤ سال حاکم ١٤۰۰ سال اصلاح ناپذیر هستند؟
 
دیروز سالروز انقلاب سفید/انقلاب شاه و مردم بود. آنچه در بالا آمده پارسال تقدیم شد و بجز مقداری جر و بحث های عادت شدۀ بعضی ها، دو سئوال مطرح هنوز بی پاسخ مانده و جواب میتواند در برونرفت از مخمصه کنونی بدرد بخورد.
دلتان برای شاه و مردم تنگ نشده؟

در ششم بهمن ١٣٤١ محمد رضا شاه پهلوی اصلاحات پیشنهادی خود که در شش اصل گنجانده شده بود را به همه پرسی گذاشت، بعداً شش اصل به ١٩ اصل توسعه داده شد.

6 اصل:
- اصلاحات ارضی و لغو نظام ارباب و رعیتی
- ملی کردن جنگل ها و مراتع
- فروش سهام کارخانجات دولتی
- سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها
- دادن حق رأی به زنان و برابری حقوق سیاسی آنان با مردان
- تأسیس سپاه دانش

سئوال:
چرا چپولان از اصلاحات معقول استقبال دفاع نکردند و به پشتیبانی از ارتجاع سیاه ادامه دادند؟

چرا چپولان اکنون هم مدافع اصلاح اسلامیون ٣٤ سال حاکم ١٤۰۰ سال اصلاح ناپذیر هستند؟

دیروز سالروز انقلاب سفید/انقلاب شاه و مردم بود. آنچه در بالا آمده پارسال تقدیم شد و بجز مقداری جر و بحث های عادت شدۀ بعضی ها، دو سئوال مطرح هنوز بی پاسخ مانده و جواب میتواند در برونرفت از مخمصه کنونی بدرد بخورد.

۱۳۹۱ بهمن ۶, جمعه

از پهلوی تا رهبری به روایت تصویر،


مردم سنندج از اعدام یک جوان جلوگیری کردند:ديگر نميگذاريم فرزندان ما را بکشيد


  مردم سنندج از اعدام یک جوان جلوگیری کردند:ديگر نميگذاريم فرزندان ما را بکشيدarticle picture
 
ديگر نميگذاريم فرزندان ما را بکشيد،
اين پيام اقدام جسورانه صدها نفر در مقابل زندان سنندج بود.


روزسه شنبه مقامات زندان مرکزي سنندج به خانواده عمر شهبازی خبر دادند که فرزندشان بامداد چهار شنبه اعدام ميشود.

خبر اعدام فوري اين زنداني اسير جلادان اسلامي در زندان سنندج از طريق خانواده اش پخش شد. اوايل بامداد يعني ۴ بهمن ماه ۱٣۹۱ تعدادی از اعضای خانواده و آشنایان فرد محکوم به اعدام و مردم کم کم در مقابل زندان مرکزی سنندج تجمع کردند.

قرار بر این بود صبح ساعت 5 بامداد عمر شهبازي اعدام شود. اما خانواده او با دلهره و نگراني در مقابل زندان جمع شدند. کم کم مردم شهر با خبر شدند و به همدیگر خبر میدادند تا جلوی زندان مرکزی سنندج تجمع کرده و مانع اجراي اين حکم شوند. مردم با تجربه سنندج مردمي که بارها جان اعداميها را نجات داده اند٬ بسرعت در مقابل زندان تجمع کرده و در نهایت نزدیک ساعت 5 صبح جمعیتی حدود چهارصد نفر تجمع کردند. تیم اعدام و دادستان و قاضی و خانواده مقتول به همراه تعداد زیادی پلیس داخل زندان رفتند. همه چيز آماده بود که خون بريزند و دستهايشان را بشويند و مشغول صبحانه خوردن شون.

اين بار اما روياي جنايتشان در هم ريخت. اين بار صدها نفر باهم زمزمه اعتراض سر داده و ميگفتند ديگر دوران اعدامها را به پايان ميرسانيم. ديگر نميگذاريم بکشيد و جنايت کنيد. تجمع ادامه داشت و نیروهای پلیس زیادی که اکثرا گارد ویژه بودند دو طرف بلوار ارشاد را قرق کردند و مردم را به محاصره دراورده بودند. اعتراض مردم بالا ميگرفت و خبر میامد که هنوز بخاطر تجمع اعتراضي مردم جرات اعدام ندارند.

پلیس با تشبثات فراوان قصد مرعوب کردن مردم را داشت. ساعت هفت و نيم صبح به تجمع کنندگان دو بار وحشیانه هجوم آوردند و با باتون و گاز اشک آور و اسپری مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند. اما مردم جسورانه مقابله ميکردند و عقب ننشستند.

اين يک جنگ و نبرد مهم عليه اعدامها در ايران بود.

چند نفر از جمله چند زن که جسورانه در صف اول بودند٬ مجروح شدند که تظاهر کنندگان انها را از محل کمی دورتر بردند.

اما تجمع ادامه داشت.

در نهایت ساعت ۹ صبح مزدوران حکومت اسلامي به زور ميخواستند مردم را متفرق کنند که نتوانستند.

بعد قول دادند که اگر معترضين فقط در داخل ماشینها بنشینند٬ محکوم را اعدام نمیکنند.

تعدادی از مردم در داخل ماشینها نشستند.

ولی همچنان در مقابل زندان ماندند و منتظر پاسخ بودند. در نهایت تیم اعدام و خانواده مقتول و دادستان و قاضی به همراه تعداد زیادی ماشین پلیس از زندان خارج شدند و گاردیها نیز ناچار شدند صحنه را ترک کنند.

خبر دادند که دادستان اعلام کرده است یکماه اعدام را عقب میاندازند تا خانواده محکوم بتوانند فرصت داشته باشند که از خانواده مقتول رضایت بگیرند.

واقعیت اما بر کسی پوشیده نیست که آنها آماده اعدام بودند.

ولي جرات اعدام کردن اين فرد را بدليل اعتراض صدها نفره و حضور مردمي خشمگين و جان به لب رسيده نداشتند.

کمیته کارگری ایران ضمن حمایت از اقدام جسورانه خانواده عمر شهبازی و مردم مبارز سنندج به همه آنان درود می فرستد و حرکت اعتراضی و متحدانه شب گذشته آنها در مقابل زندان مرکزی سنندج را ارج می نهد و از مردم مبارز شهر سنندج، شهرهای کردستان و همه جا می خواهد که برای جلو گیری از اعدام محکومین به اعدام به اعتراض و مبارزه متحدانه خود تا لغو کامل این احکام ضد بشری ادامه دهند.

حکومت جهل و جنایت اسلامی بار دیگر در مقابل اقدام بموقع و متحدانه مردم سنندج ناچار به عقب نشینی شد.

جنبش علیه اعدام بار دیگر توانست مانع از خونخواری جلادان حکومت اسلامی شود.مردم آزاديخواه و انسان دوست سنندج، همچنانکه مردم مريوان با اعتصاب عمومي عليه حکم اعدام زانيار و لقمان مرادي به ميدان آمدند، شما نیز با اين عمل جسورانه اين بار با جنگيدن براي نجات جان عمر شهبازي نشان داديد که ديگر نميگذاريد جلادان بيش از اين فرزندان مان را بکشند.

زنده باد مردم سنندج

بیانیه نهادهای پادشاهی به مناسبت ششم بهمن ماه


۱۳۹۱ بهمن ۳, سه‌شنبه

ولی وقیح به هیأت دولت تأکید فرمودند که تاریخ پیش ازاسلام ایران بی ارزش بوده، آن را فراموش کنند


آیا جای شرم و خجالت نیست؟. آیا موجب درماندگی و سرافکندگی ما نخواهد بود؟. چگونه ما خوار و ذلیل و زمین گیر شدیم؟. چگونه می توانیم آرام و راحت بمانیم و چگونه سرمان را بالا بیاوریم و ببینیم که یک تازی نژاد، یک آخوند ۵ تومانی مشهدی، که کوچکترین هویت و شناسنامه و فرهنگ ایرانی ندارد، بخواهد به دولت مزدور خود که آنها نیز یک مشت دزد و راهزن بیش نیستند، دستور دهد که پیش از اسلام، ایران کشوری بیسواد و عقب مانده بوده، و بهتر است به دوران اسلامی ایران پردازیم.
سه خیانتکار و سه جنایتکار اسلامی که مملکت ما را فرووختند و به اسلام ننگین و کشتار گر چسبیدند. به ترتیب در این تصویر: ولی وقیح، شاه سلطان حسین دست راست تصویر، و فتحعلیشاه قاجار در سمت چپ تصویر، این سه خلیفه اسلامی کمترین هویت و نشانه ایرانی نداشته اند، دزدی های کلان و جنایات بی شمار خامنه ای و تربیت فرزندانی جنایت کار، و فروش کشورمان، و کوتاهی و تعصبات کورکورانه دو دیگر، تاریخ ما را به لجن و نجاست کشانده است.
سه خیانتکار و سه جنایتکار اسلامی که مملکت ما را فرووختند و به اسلام ننگین و کشتار گر چسبیدند. به ترتیب در این تصویر: ولی وقیح، شاه سلطان حسین دست راست تصویر، و فتحعلیشاه قاجار در سمت چپ تصویر، این سه خلیفه اسلامی کمترین هویت و نشانه ایرانی نداشته اند، دزدی های کلان و جنایات بی شمار خامنه ای و تربیت فرزندانی جنایت کار، و فروش کشورمان، و کوتاهی و تعصبات کورکورانه دو دیگر، تاریخ ما را به لجن و نجاست کشانده است.
پیش از آن که مطلب را دنبال کنیم، اجازه دهید کمی بیشتر در مورد این آخوندک ضد ایرانی خیانت کار بحث و بررسی کنیم. این مردک که در جوانی ناچار بوده با موتور سیکلت از محله ای، به محله دیگر، و از خانه ای به خانه دیگر در مشهد برود، صدها بار امام حسین را بکشد، لعنت بر یزید بفرستد، و اشک دوغین و مصنوعی در چشم خود ظاهر کند تا ۵ ریال، ۵ ریال دستمزد دروغ پردازی و شارلاتانی خود دریافت کند، از برکت جهل و نادانی ملتی، یکشبه بر ما، کشورمان، سرنوشتمان، و دار و ندارمان سوار، و تصمیم گیرنده شد.
کسی که از کودکی شارلاتان و دزد باشد، خود به خود با دزدان و غارت گران فامیل و معشور می شود، و  فرزندان و فامیل دزد نیز برای خود فراهم می سازد. از این روی، فرزندان این نامرد روزگار نیز یکی پس از دیگری دزد و خیانت کارند.
در هرحال، این آقای ولی وقیح که یک شبه مملکت را چپاول کرده، ثروت بیکرانی برای خود فراهم ساخته است، به تصور این که ۱۴۰۰ سال زنده است، و نیاز به آلاف علوف بیشتری دارد.
از دزدی های میلیاردی این آخوندک که بگذریم، هنر دیگر این نا انسان، جنایت های پی در پی او در به بند کشیدن ۷۰ میلیون ملت بزرگوار، ولی ساده دل ایران، جنایات دائمی در زندان ها، جنایات در کوچه و برزن، و حتی در کشورهای دیگر مانند سوریه در همراهی جنایت کار دیگری به نام بشاراسد، و یا بمب گذاری های گوناگون در سراسر جهان است.
هنر دیگر این دلقک، پشت کردن به آداب و رسوم، و تاریخ و فرهنگ شکوفا و سرزنده این کشور است. آیا برای این آخوندک ضد ایرانی جای شرم و خجالت نیست، کسی که خود، فاملیل، و اجدادش در این سرزمین رشد کرده، پوست و خونشان از این آب و خاک است، هرچه دارد و هرچه آموخته است، از این مملکت است، چگونه و باچه وقاحت و بیشرمی پشت به تاریخ ایران کهنسال می کند، و آن را نادیده می گیرد؟. تاریخی که جهانیان در برابر آن سر تعظیم فرود می آورند، و شرح مدنیت و شکوفایی این کشور در دوران پیش از یورش وحشیانه تازیان، زینت بخش اسناد و مدارک و تاریخ کشورهای بزرگ و پیشرفته جهان است.
این آخوندک به چه می بالد؟، به ۱/۶ میلیون  مسلمان سرگشته و گریبان در غم مسلمان جهان، مسلمانانی که به همت و با کوشش پیشرفت های عظیم علمی و صنعتی کشورهای باختری، توانسته اند به سختی روی پای خود بایستند، ولی از خود کمترین ابتکار و پیشرفت علمی ندارند؟.
آیا از یورش وحشیانه بیابان گرد عربستان به شهر هفت شهر تیسفون که ستارگان درخشانی در آسمان آن زمان بودند، باید افتخار کرد؟. آیا تجاوز به زنان یک شهر عظیم، غارت کردن آن، بردن دختران و پسران به مکه و مدینه و فروختن آنان در بازارها به عنوان کنیز و برده، باید خشنود بود، و این بزرگی را به رخ جانیان کشید؟.
شاه عباس بزرگ، نادرشاه افشار، کریمخان زند، و رضاشاه بزرگ، از چهار انسان های فرهییخته، چمار فرمانروای ایرانی، از نجات دهندگان ایران، ایران از دست رفته، و کسانی که گوهر درخشان تاریخ ما می باشند. این بزرگواران، هویت و فرهنگ ایرانی را فدای اسلام متجاوز، و معتقدات خود نکردند. این ها به راستی ایرانی مسلمان بودند، و باعث افتخار هر ایرانی پاک اندیشند.
شاه عباس بزرگ، نادرشاه افشار، کریمخان زند، و رضاشاه بزرگ، از چهار انسان های فرهییخته، چمار فرمانروای ایرانی، از نجات دهندگان ایران، ایران از دست رفته، و کسانی که گوهر درخشان تاریخ ما می باشند. این بزرگواران، هویت و فرهنگ ایرانی را فدای اسلام متجاوز، و معتقدات خود نکردند. این ها به راستی ایرانی مسلمان بودند، و باعث افتخار هر ایرانی پاک اندیشند.
آیا از ۶۰۰ سال کشت و کشتار مردم ایران، و به غارت بردن بیشترین ثروت های این کشور، از مصولات کشاورزی گرفته، تا کارهای دستی و بافتنی، باید مفتخر بود؟.
شما بی خردان، چگونه دانشمندان ایرانی چون رازی، ابن سینا، یا سخنورانی چون فردوسی، عمر خیام و حافظ را از اسلام می دانید؟ تنها به دلیل آن که نام منحوس تازی را با خود حمل می کردند؟ وی در دوران خفقان و آدم کشی های شما تازیان نمی توانستند لب بر گشایند، و نفرین و لعنت های خود را نثارتان کنند، و یا بی محابا کتاب هایی از جنایت های بیکرانتان پخش و منتشر کنند.
بی تردید اگر سایه شوم تازیان براین کشور سایه نیفکنده بود، و کشور به روال طبیعی پیش می رفت، ما به جای یک ابن سینا و یک رازی، می توانستیم دهها دانشمندی داشته باشیم و یا صدها سخنورانی چون حافظ و سعدی که مانند شاخه های گل خوشبو از سراسر ایران رشد کرده، آزاد بیاندیشند، و آزادانه عمل کنند.
نکته آخر، آیا شما کریمخان زند، شاه عباس، نادر، و رضا شاه را از پادشاهان اسلامی می دانید؟. درست است که اینان به ناچار و به دلیل ترس و وحشت امثال شما جانی ها، ظاهراً به اسلام چسبیده بودند، ولی هرکدام سراپا در خدمت و در راه پایداری و شکوفایی این سرزمین گام بر می داشتند. هیچکدام از آنان، ایران را کشور اسلامی ننامیدند، پرچم و هویت این کشور را عوض نکردند، و برای سربلندی این سرزمین جنگیدند و جان دادند.
آری حق باشماست، شاه سلطان حسین و فتحعلی شاه را باید پادشاهان اسلام این سرزمین نامید. طرز فکر و اندیشه آنان با شما یکسان بود، و  آنان در زیر پرچم اسلام این سرزمین را به باد دادند.
شما هم در ۳۲ سال گذشته در به باد دادن همه هستی های این سرزمین دست کمی از شاه سلطان حسین و فتحعلی شاه نداشته اید. با این تفاوت که آن دوپادشاه اسلام زده، هرگز خود را از فرهنگ و تاریخ گذشته ایران جدا نکردند. تا آن جا که فتحعلی شاه، گهگاهی پوششی نظیر شاهان ساسانی به تن می کرد، و آرزوی پیشرفت ایران مانند آن دوران داشت.
خیانتی که شما و امثال شما تازیان در این ۳۲ سال به این سرزمین کرده اید، به راستی در نوع خود نمونه و بی سابقه است. این بر عهده ملت ایران، به ویژه جوانان است که هرچه زودتر تا دیر نشده و ایران به کلی هویت خود را از دست نداده، شما را به گورستان تاریخ فرستند


۱۳۹۱ بهمن ۲, دوشنبه

واقعیت خمینی این است . او را بشناسیم


ننگ ما صدا سيماى ما



ننگ ما صدا سيماى ما
شاهزاده به پارسى سخن ميگويند
ولى باز صدا سيماى مزخرف پراكن
با اون گوينده صدا خركى مزخرفات خودشو پخش كرد اگر راست ميگوييد
همه را از زبان شاهزاده پخش ميكرديد تا مردم خودشان قضاوت كنند
در اين مصاحبه شاهزاده فرمودند كه ما حاضر نيستيم از هيچ كشورى بجز هميهنان كمك مالى بگيريم
مرگ بر جمهوريه سر تا پا فاسد و دروغگوى اسلامى
پاينده ايران

آیا جرم انتخاب و تغییر مذهب اعدام است؟


آیا آقای عابدینی براستی بسبب یک انتخاب محکوم به اعدام است؟

 آیا جرم انتخاب و تغییر مذهب اعدام است؟ 

ظاهرا ولی فقیه آخوندها حق انتخاب و حق زیستن را از مردم ایران با نیرنک و با اجبار می ربا ید و ایران را با یک آخوندسرا اشتباه گرفته و لاجرم تصمیم دارد ایرانیان آزاده را از دم تیغ بگذراند. 

 آقای سعید عابدینی که اخیرا به مسیحیت گرویده  در بازداشت نیروهای امنیتی حاکم بر ایران است. روز پنج‌شنبه، ۲۸ دی همسر ایشان خبر داد که دادگاه رسیدگی به اتهامات او این هفته در تهران برگزار می‌شود و  احتمال می‌رود دادگاه به اعدام او رای بدهد.

آقای عابدینی که تابعیت ایالات متحده را دارد، مهرماه سال جاری به هنگام بازگشت به ایران دستگیر شد واز بدو ورود ایشان به کشور اخباری حاکی از ضرب و شتم ایشان در زندان منتشر  است.

به گفته نغمه عابدینی، اتهام آقای عابدینی «اقدام علیه امنیت ملی» است و روز دوشنبه، دو بهمن، دادگاهی در تهران به ریاست قاضی پیرعباسی به آن رسیدگی می‌کند.

مقامات ایالات متحده پیش از این نسبت به روند محاکمه سعید عابدینی ابراز نگرانی کرده  و خواستار دسترسی او به وکیل شده بودند.

نغمه عابدینی با اشاره به این موضع‌گیری مقامات ایالات متحده به خبرگزاری فرانسه گفت که امیدوار است فشارهای بین‌المللی به نفع همسر او تمام شود.

اما او در عین حال تاکید کرد که این احتمال نیز هست که آقای عابدینی به زندان طولانی‌مدت یا حتی مرگ محکوم شود.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حقوق بسیاری از اقلیت‌های دینی از جمله مسیحیان به رسمیت شناخته شده است، اما حکومت ایران مسلمانان پیشین را که تغییر دین داده‌اند، مورد تعقیب قرار می‌دهد.

به گفته نغمه عابدینی، همسر او ابتدا درسال ۲۰۰۹ بازداشت شد اما در نهایت به شرط عدم درگیری در فعالیت‌های دینی مخفی مربوط به کلیسا در ایران آزاد شد.

او اظهار داشت که سعید عابدینی از سال ۲۰۰۹ چندین بار دیگر به ایران بازگشت و هیچ وقت هم از توافق خود تخطی نکرد، اما در حالی که مشغول ساخت یک پرورشگاه در حوالی شهرستان رشت بود، بازداشت شد.

همسر سعید عابدینی گفت: «او هیچ نگرانی ای بابت بازداشت خود نداشت چون فکر می‌کرد که  حکومت  به شرط و قرار دو جانبه اش پای‌بند خواهد بود.»

به گفته او، دستگیری سعید عابدینی نشان از گسترش سخت‌گیری‌ها در ایران دارد. نغمه عابدینی همچنین نقل کرده که یکی از بازپرسان به آقای عابدینی گفته است که حکومت جمهوری اسلامی فکر می‌کند «اگر مردم از اسلام تبعیت نکنند، آنها کنترل خود بر کشور را از دست می‌دهند».

در همین حال سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده هفته گذشته اعلام کرد که در جریان بازداشت سعید عابدینی قرار دارد و این که واشینگتن با خانواده این زندانی در تماس است.

ویکتوریا نولاند گفت: «می‌دانیم که دادگاه او [سعید عابدینی] به زودی برگزار خواهد شد و از مقام‌های ایران می‌خواهیم تا به قوانین خود احترام بگذارند و به آقای عابدینی اجازه دسترسی به وکیل را بدهند.»

گفته می‌شود سعید عابدینی سال‌ها از رهبران مسیحی و از ترتیب‌دهندگان کلیساهای خانگی ِ نوکیشان مسیحی در ایران بوده است.
آیا آقای عابدینی براستی بسبب یک انتخاب محکوم به اعدام است؟

آیا جرم انتخاب و تغییر مذهب اعدام است؟

ظاهرا ولی فقیه آخوندها حق انتخاب و حق زیستن را از مردم ایران با نیرنک و با اجبار می ربا ید و ایران را با یک آخوندسرا اشتباه گرفته و لاجرم تصمیم دارد ایرانیان آزاده را از دم تیغ بگذراند.

آقای سعید عابدینی که اخیرا به مسیحیت گرویده در بازداشت نیروهای امنیتی حاکم بر ایران است. روز پنج‌شنبه، ۲۸ دی همسر ایشان خبر داد که دادگاه رسیدگی به اتهامات او این هفته در تهران برگزار می‌شود و احتمال می‌رود دادگاه به اعدام او رای بدهد.

آقای عابدینی که تابعیت ایالات متحده را دارد، مهرماه سال جاری به هنگام بازگشت به ایران دستگیر شد واز بدو ورود ایشان به کشور اخباری حاکی از ضرب و شتم ایشان در زندان منتشر است.

به گفته نغمه عابدینی، اتهام آقای عابدینی «اقدام علیه امنیت ملی» است و روز دوشنبه، دو بهمن، دادگاهی در تهران به ریاست قاضی پیرعباسی به آن رسیدگی می‌کند.

مقامات ایالات متحده پیش از این نسبت به روند محاکمه سعید عابدینی ابراز نگرانی کرده و خواستار دسترسی او به وکیل شده بودند.

نغمه عابدینی با اشاره به این موضع‌گیری مقامات ایالات متحده به خبرگزاری فرانسه گفت که امیدوار است فشارهای بین‌المللی به نفع همسر او تمام شود.

اما او در عین حال تاکید کرد که این احتمال نیز هست که آقای عابدینی به زندان طولانی‌مدت یا حتی مرگ محکوم شود.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حقوق بسیاری از اقلیت‌های دینی از جمله مسیحیان به رسمیت شناخته شده است، اما حکومت ایران مسلمانان پیشین را که تغییر دین داده‌اند، مورد تعقیب قرار می‌دهد.

به گفته نغمه عابدینی، همسر او ابتدا درسال ۲۰۰۹ بازداشت شد اما در نهایت به شرط عدم درگیری در فعالیت‌های دینی مخفی مربوط به کلیسا در ایران آزاد شد.

او اظهار داشت که سعید عابدینی از سال ۲۰۰۹ چندین بار دیگر به ایران بازگشت و هیچ وقت هم از توافق خود تخطی نکرد، اما در حالی که مشغول ساخت یک پرورشگاه در حوالی شهرستان رشت بود، بازداشت شد.

همسر سعید عابدینی گفت: «او هیچ نگرانی ای بابت بازداشت خود نداشت چون فکر می‌کرد که حکومت به شرط و قرار دو جانبه اش پای‌بند خواهد بود.»

به گفته او، دستگیری سعید عابدینی نشان از گسترش سخت‌گیری‌ها در ایران دارد. نغمه عابدینی همچنین نقل کرده که یکی از بازپرسان به آقای عابدینی گفته است که حکومت جمهوری اسلامی فکر می‌کند «اگر مردم از اسلام تبعیت نکنند، آنها کنترل خود بر کشور را از دست می‌دهند».

در همین حال سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده هفته گذشته اعلام کرد که در جریان بازداشت سعید عابدینی قرار دارد و این که واشینگتن با خانواده این زندانی در تماس است.

ویکتوریا نولاند گفت: «می‌دانیم که دادگاه او [سعید عابدینی] به زودی برگزار خواهد شد و از مقام‌های ایران می‌خواهیم تا به قوانین خود احترام بگذارند و به آقای عابدینی اجازه دسترسی به وکیل را بدهند.»

گفته می‌شود سعید عابدینی سال‌ها از رهبران مسیحی و از ترتیب‌دهندگان کلیساهای خانگی ِ نوکیشان مسیحی در ایران بوده است.

۱۳۹۱ بهمن ۱, یکشنبه

هم میهنان گرامی‌، به ویژه هواداران پادشاهی در ایران دقت بفرمایید:


هم میهنان گرامی‌، به ویژه هواداران پادشاهی در ایران دقت بفرمایید: ۳۴ سال شهریار ایران فریاد کشیدند که مخالف هر گونه دخالت بیگانه در امورات داخلی‌ ایران هستند، هزاران بار فریاد کشیدند ایران باید به دست ایرانی آزاد شود، حال جوانان مبارز درون و برنمرز باری دیگر حزب پر افتخار رستاخیز نوین ایران را به راه انداختند که در این مدت بسیار اندک ناظر بر تلاش‌های پر افتخار آنان چون چسباندن تصاویر بزرگان پهلوی در خیابان‌های ایران و در برون مرز هم تشکیل گرد هم آیی‌‌های متعدد برای حمایت از شاهزاده بوده اید‌، شور بختانه خائنینی چون نوری زده اطراف شاهزاده را احاطه کردند و خبر‌ها را وارونه به گوش شاهزاده رساندند تا جایی‌ که شاهزاده  به جای حمایت از این جوانان که تنها حزب و گروهی است که به نام ایران، و باور نیاکان قدم بر میدارد را در مصاحبه‌ای اختصاصی گفتند گروهی از نام من سؤ استفاده میکنند،گروهی که با بخاطر انداختن جان خود بر در و دیوار ایران تصاویر بزرگان خاندان پهلوی را نصب میکنند میشوند سؤ استفاده گران نام پهلوی و شاهزاده،و خائنینی که تا دیروز دستانشان به خون جوانان میهن آغشته بوده میشوند یار و همراه شاهزاده،  تعدادی خرد باخته که خود نه توان تحقیق دارند و نه تفکر هم همراه شدند با نوری زاده خائن و شروع به تمسخر و آزار این جوانان کردند. حال سوال ما از شما هم میهنان گرامی‌ این است: مگر نه اینکه تا دیروز شاهزاده فریاد میزد ایران باید به دست ایرانی آزاد شود و کشور‌های خارجی‌ حق دخالت در امورات داخلی‌ میهن را ندارند؟ چطور شده است که حال جوانان داخل و برنمرز که فریاد آزادی ایران را میزنند میشوند سؤ استفاده گران از نام شهریار خود ، و کاسه گدایی کمک از انگلیس و غیرّه که تا به دیروز به دست مریم و مسعود رجوی بود امروز میگذارند در دست شهریار ایران؟؟؟؟شهریار تو را به ایران قسم  به ما بگویید که چه اطراف شما می‌گذرد؟ که اگر امروز بر نخیزیم و با این جوانان متحد نشویم متمرکز بر نیروی خود فردا دیر است، این سیاستی که امروز نوریزاده و نازیلا گلستان و غیرّه پیش روی شما گذشتند سیاست سازمان خائن مجاهد خلق است نه شما با این حرکت میخواهند به مردم بفهمانند که تنها مجاهدین خلق نیستند که دست گدایی و کمک به سوی  بیگانه  دراز کردند. به ما میگویند که شاهزاده رفته برای معرفی‌ شورای ملی‌ و پیشنهاد طرح شورا، کدام شورا؟ کدام اتحاد، همین خائنین موجب شدند که یارانی که ۳۴ سال با شما همگام و هم صدا بودند از شما جدا شوند، اتحاد و شورای شما با قاتلین و خائنین و کسانی‌ است که تا  دیروز تیشه به دست داشتند و به ریشه خاندان ایران ساز پهلوی و ایران میزدند و امروز هم یقین بدانید که اتحادشان با شما بر پایه دو هدف مشخص است، جدایی‌ شما از یاران حقیقی‌، و بد نام کردن شما و در خاتمه خارج کردنتان از این بازی. چرا صدای ما مادران داخل ایران و جوانان به گوش شما نمیرسد ، اما صدای خائنینی چون نوری زاده و غیرّه می‌رسد ؟ امروز تنها گروه و حزبی که صد درصد مورد حمایت مردم ایران است و با نام پر افتخار خاندان بزرگ پهلوی حرکت میکنند حزب رستاخیز نوین ایران است، و تنها تلویزیونی که صد در صد پیوند میان شما با مردم داخل است تلویزیون ایران آریایی است و تنها گروه متخصصینی که میتواند با طرحی جدی همه را به هم پیوند بزند و ایران را آزاد کند، گروه متخصصین دکتر ایمان فروتن است، سه حلقه بیروزی شفاف و مشخص برای شما و ما. از خود سوال کنید حال که هم جوانان در صحنه هستند و هم متخصصین طرحی مشخص دارند و هم رسانه‌ای در خدمت شماست، چه کسانی‌ هستند که نمیخواهند شما با این سه حلقه پیروزی متحد  و همراه  شوید،بلکه شما را مقابل هر سه نیز قرار دادند؟  و کاسه گدایی کمک از بیگانه که تا دیروز به دست سازمان مجاهد خلق بوده را به دست شما هم دادند؟ شاهزاده امروز شما باید تکلیف خود را با مردم داخل میهن مشخص کنید شفاف و آشکار، شهریار امروز شما با ماید یا با آنها؟ با سپاس، ۲۹ دی‌ ماه ۱۳۹۱،  مادران ایران تهران.
هم میهنان گرامی‌، به ویژه هواداران پادشاهی در ایران دقت بفرمایید: ۳۴ سال شهریار ایران فریاد کشیدند که مخالف هر گونه دخالت بیگانه در امورات داخلی‌ ایران هستند، هزاران بار فریاد کشیدند ایران باید به دست ایرانی آزاد شود، حال جوانان مبارز درون و برنمرز باری دیگر حزب پر افتخار رستاخیز نوین ایران را به راه انداختند که در این مدت بسیار اندک ناظر بر تلاش‌های پر افتخار آنان چون چسباندن تصاویر بزرگان پهلوی در خیابان‌های ایران و در برون مرز هم تشکیل گرد هم آیی‌‌های متعدد برای حمایت از شاهزاده بوده اید‌، شور بختانه خائنینی چون نوری زده اطراف شاهزاده را احاطه کردند و خبر‌ها را وارونه به گوش شاهزاده رساندند تا جایی‌ که شاهزاده به جای حمایت از این جوانان که تنها حزب و گروهی است که به نام ایران، و باور نیاکان قدم بر میدارد را در مصاحبه‌ای اختصاصی گفتند گروهی از نام من سؤ استفاده میکنند،گروهی که با بخاطر انداختن جان خود بر در و دیوار ایران تصاویر بزرگان خاندان پهلوی را نصب میکنند میشوند سؤ استفاده گران نام پهلوی و شاهزاده،و خائنینی که تا دیروز دستانشان به خون جوانان میهن آغشته بوده میشوند یار و همراه شاهزاده، تعدادی خرد باخته که خود نه توان تحقیق دارند و نه تفکر هم همراه شدند با نوری زاده خائن و شروع به تمسخر و آزار این جوانان کردند. حال سوال ما از شما هم میهنان گرامی‌ این است: مگر نه اینکه تا دیروز شاهزاده فریاد میزد ایران باید به دست ایرانی آزاد شود و کشور‌های خارجی‌ حق دخالت در امورات داخلی‌ میهن را ندارند؟ چطور شده است که حال جوانان داخل و برنمرز که فریاد آزادی ایران را میزنند میشوند سؤ استفاده گران از نام شهریار خود ، و کاسه گدایی کمک از انگلیس و غیرّه که تا به دیروز به دست مریم و مسعود رجوی بود امروز میگذارند در دست شهریار ایران؟؟؟؟شهریار تو را به ایران قسم به ما بگویید که چه اطراف شما می‌گذرد؟ که اگر امروز بر نخیزیم و با این جوانان متحد نشویم متمرکز بر نیروی خود فردا دیر است، این سیاستی که امروز نوریزاده و نازیلا گلستان و غیرّه پیش روی شما گذشتند سیاست سازمان خائن مجاهد خلق است نه شما با این حرکت میخواهند به مردم بفهمانند که تنها مجاهدین خلق نیستند که دست گدایی و کمک به سوی بیگانه دراز کردند. به ما میگویند که شاهزاده رفته برای معرفی‌ شورای ملی‌ و پیشنهاد طرح شورا، کدام شورا؟ کدام اتحاد، همین خائنین موجب شدند که یارانی که ۳۴ سال با شما همگام و هم صدا بودند از شما جدا شوند، اتحاد و شورای شما با قاتلین و خائنین و کسانی‌ است که تا دیروز تیشه به دست داشتند و به ریشه خاندان ایران ساز پهلوی و ایران میزدند و امروز هم یقین بدانید که اتحادشان با شما بر پایه دو هدف مشخص است، جدایی‌ شما از یاران حقیقی‌، و بد نام کردن شما و در خاتمه خارج کردنتان از این بازی. چرا صدای ما مادران داخل ایران و جوانان به گوش شما نمیرسد ، اما صدای خائنینی چون نوری زاده و غیرّه می‌رسد ؟ امروز تنها گروه و حزبی که صد درصد مورد حمایت مردم ایران است و با نام پر افتخار خاندان بزرگ پهلوی حرکت میکنند حزب رستاخیز نوین ایران است، و تنها تلویزیونی که صد در صد پیوند میان شما با مردم داخل است تلویزیون ایران آریایی است و تنها گروه متخصصینی که میتواند با طرحی جدی همه را به هم پیوند بزند و ایران را آزاد کند، گروه متخصصین دکتر ایمان فروتن است، سه حلقه بیروزی شفاف و مشخص برای شما و ما. از خود سوال کنید حال که هم جوانان در صحنه هستند و هم متخصصین طرحی مشخص دارند و هم رسانه‌ای در خدمت شماست، چه کسانی‌ هستند که نمیخواهند شما با این سه حلقه پیروزی متحد و همراه شوید،بلکه شما را مقابل هر سه نیز قرار دادند؟ و کاسه گدایی کمک از بیگانه که تا دیروز به دست سازمان مجاهد خلق بوده را به دست شما هم دادند؟ شاهزاده امروز شما باید تکلیف خود را با مردم داخل میهن مشخص کنید شفاف و آشکار، شهریار امروز شما با ماید یا با آنها؟ با سپاس، ۲۹ دی‌ ماه ۱۳۹۱، مادران ایران تهران

دعوت هنرمند زندانی رامین پرچمی برای دیدن فیلم (دوباره با هم)


http://omiddana.com/?p=1485
لینک بالاترین
https://balatarin.com/permlink/2013/1/20/3244637
دعوت هنرمند زندانی رامین پرچمی برای دیدن فیلم (دوباره با هم)
رامین پرچمی هنرمند زندانی از مردم ایران برای دیدن فیلم (دوباره با هم ) دعوت به عمل آورده است 
متن دعوت رامین پرچمی به شرح زیر میاشد.
 
بیاید دوباره با هم چشم به حقوق زنان در جامعه جامعه بنگریم و از نجابت زنان در جامعه دفاع کنیم . به دیدن فیلمی بنشینیم که یادآور خاطرات تلخی در جزیره کیش است که زنی برای دفاع از نجابت خود دست به قتل میزند و توسط دستگاه قضایی به اعدام محکوم میشود .
چه بسیارند زنان دردمند در جامعه که حقوقشان حتی در سطح حقوق اولیه بشر رعایت نشده و ظلم هایی که بر او از سالیان دراز وارد شده هنوز هم گریبانش را رها نکرده ، اما زخمهایی که بر تن او طی این سالها نشسته چیزی از جامعه نجابت او نکاسته . بیاییم در برگشت هر آنچه که حق طبیعی اوست سهیم باشیم . بیایید همه به دیدن این فیلم برویم.
رامین پرچمی
 
تهیه و تنظیم خبر از امید دانا
http://omiddana.com/?p=1485
لینک بالاترین
https://balatarin.com/permlink/2013/1/20/3244637
دعوت هنرمند زندانی رامین پرچمی برای دیدن فیلم (دوباره با هم)
رامین پرچمی هنرمند زندانی از مردم ایران برای دیدن فیلم (دوباره با هم ) دعوت به عمل آورده است
متن دعوت رامین پرچمی به شرح زیر میاشد.

بیاید دوباره با هم چشم به حقوق زنان در جامعه جامعه بنگریم و از نجابت زنان در جامعه دفاع کنیم . به دیدن فیلمی بنشینیم که یادآور خاطرات تلخی در جزیره کیش است که زنی برای دفاع از نجابت خود دست به قتل میزند و توسط دستگاه قضایی به اعدام محکوم میشود .
چه بسیارند زنان دردمند در جامعه که حقوقشان حتی در سطح حقوق اولیه بشر رعایت نشده و ظلم هایی که بر او از سالیان دراز وارد شده هنوز هم گریبانش را رها نکرده ، اما زخمهایی که بر تن او طی این سالها نشسته چیزی از جامعه نجابت او نکاسته . بیاییم در برگشت هر آنچه که حق طبیعی اوست سهیم باشیم . بیایید همه به دیدن این فیلم برویم.
رامین پرچمی

تهیه و تنظیم خبر از امید دانا

Part 1 بررسی‌ به روی اسناد و جابجایی خامنه‌ای با خمینی


آئين بزرگداشت جشن هاي 2500 ساله شاهنشاهي (Pahlavi